بر اساس روانشناسی ۷ عبارتی که نشان میدهند کسی از شما بدش میآید اما سعی در پنهان کردن آن دارد!
![عبارات سمی در گفتگوهای دوستانه](https://chashmak.ir/wp-content/uploads/2025/02/عبارات-سمی-در-گفتگوهای-دوستانه-1-780x470.jpg)
عبارات سمی در گفتگوهای دوستانه: احتمالا همه تجربه کرده ایم، با کسی صحبت کردهایم که در ظاهر مؤدبانه به نظر میرسد اما حال و هوای عجیب و غریبی دارد. شما شروع به تعجب می کنید، “آیا آنها واقعاً من را دوست دارند؟” یا “آیا آنها فقط خوب هستند؟”
حقیقت این است که همه در مورد احساسات خود صحبت نمی کنند. برخی از مردم شما را دوست ندارند، اما نمیخواهند آن را آشکار کنند، بنابراین در عوض، از عبارات ظریف برای صمیمیت و نگه داشتن احساسات واقعی خود استفاده میکنند. در ادامه با عبارات سمی در گفتگوهای دوستانه آشنا می شوید و افرادی که پنهانی از شما خوششان نمی آید.
عبارات سمی در گفتگوهای دوستانه
روانشناسی به ما می گوید که زبان می تواند بیش از آنچه ما تصور می کنیم درباره ما آشکار کند. برخی از عبارات ممکن است بی ضرر به نظر برسند، اما اگر به دقت توجه کنید، می توانند نشانه این باشند که فردی آنقدر که به نظر می رسد دوستانه نیست.
در اینجا هفت عبارات سمی در گفتگوهای دوستانه متداول وجود دارد که مردم وقتی از شما بدشان می آید استفاده می کنند، اما نمی خواهند شما آن را بدانید.
من حدس می زنم که ما فقط باید موافقت کنیم تا مخالف باشیم
در ظاهر، این یک بیانیه منصفانه و معقول به نظر می رسد. از این گذشته، همه نباید همه چیز را چشم در چشم ببینند، درست است؟
اما اگر کسی این را اغلب میگوید، بهویژه زمانی که شما یک نکته معتبر را بیان میکنید، میتواند نشانهای باشد که او به آنچه شما باید بگویید علاقهای ندارد. آنها به جای درگیر شدن در یک مکالمه واقعی، آن را خاموش می کنند و در عین حال مودبانه نگه می دارند.
از نظر روانشناسی، این عبارت می تواند به عنوان یک اخراج ظریف عمل کند. این تصور ذهنی باز را ایجاد می کند در حالی که در واقع نشان می دهد که آنها به اندازه کافی به دیدگاه شما احترام نمی گذارند تا آن را بیشتر در نظر بگیرند.
البته گاهی اوقات مردم برای جلوگیری از بحث های غیر ضروری از این عبارت استفاده می کنند. اما اگر متوجه شدید که به طور مکرر یا با لحن کمی تحقیرآمیز استفاده میشود، ممکن است این روشی باشد که میگویند: «من آنقدر از شما خوشم نمیآید که این بحث را ادامه دهم».
وای … جالب است
من قبلاً یک همکار داشتم که همیشه هر زمان که ایده یا نظری را به اشتراک میگذاشتم این را میگفت. اولش فکر میکردم او فقط مودب است. اما به مرور زمان متوجه یک الگو شدم.
مهم نیست که من چه گفتم، چه یک داستان خنده دار، یک به روز رسانی پروژه هیجان انگیز یا حتی یک موفقیت شخصی! پاسخ آنها همیشه یکسان بود: “وای … جالب است.”
مشکل؟ لحن آنها هرگز با کلماتشان مطابقت نداشت. این کنجکاوی یا اشتیاق نبود، بی تفاوتی بود که در ادب ساختگی پیچیده شده بود. آنها در واقع به آنچه من باید بگویم علاقه ای نداشتند. آنها فقط نمی خواستند با نادیده گرفتن کامل من بی ادب باشند.
روانشناسان این را نوعی اخراج غیرفعال می نامند. این راهی است برای کسی که از مکالمه جدا شود بدون اینکه شما را کاملاً طرد کند. به جای ارائه پاسخ واقعی یا پرسیدن سؤالات بعدی، از عبارات مبهم و خنثی استفاده می کنند تا نشان دهند که واقعاً برایشان مهم نیست.
بنابراین، اگر کسی همیشه به شما با «جالب است» پاسخ میدهد، اما در واقع هیچوقت بیشتر از این درگیر نمیشود، به احتمال زیاد آنطور که میخواهد فکر میکنید، در مکالمه یا شما سرمایهگذاری نکرده باشد.
بدون توهین، اما…
هر زمان که کسی جمله ای را با “بدون توهین، اما…” شروع می کند، تقریباً می توانید تضمین کنید که هر چیزی که در ادامه بیاید، توهین آمیز خواهد بود. این یک روش کلاسیک برای افراد است که انتقاد را به عنوان یک مکالمه معمولی پنهان می کنند در حالی که وانمود می کنند که هیچ ضرری ندارند.
مطالعات روانشناسی نشان میدهد که وقتی افراد از سلب مسئولیتهایی مانند این استفاده میکنند، اغلب میدانند که آنچه میگویند ممکن است آزاردهنده یا ناخوشایند باشد. به جای اینکه افکار خود را با دقت بیشتری بیان کنند، سعی می کنند با اضافه کردن سریع “بدون توهین” ضربه را کاهش دهند.
اما در واقعیت، این عبارت نظر را کمتر منفی نمیکند – فقط بهانهای به گوینده میدهد تا چیزی بگوید که میداند ممکن است برای شما خوب نباشد. اگر این را اغلب از کسی می شنوید، این می تواند روشی برای ابراز بیزاری پنهان و در عین حال حفظ یک جبهه مودبانه باشد. از این گذشته، اگر آنها واقعاً قصد توهین نداشتند، در وهله اول نیازی به گفتن آن احساس نمی کردند.
من شوخی کردم
جوک ها می توانند راهی عالی برای ارتباط با مردم باشند، اما می توانند به عنوان پوششی برای توهین های ظریف نیز استفاده شوند. وقتی کسی حرفی بیادبانه یا نادیدهانگیز میزند و به سرعت آن را با «شوخی میکردم» دنبال میکند، اغلب راهی برای آزمایش مرزها و در عین حال اجتناب از مسئولیت است.
روانشناسان از این امر به عنوان پوشاندن خصومت با طنز یاد می کنند. این به کسی اجازه می دهد تا احساسات منفی را بدون مواجهه مستقیم ابراز کند. اگر ناراحت شدید، آنها می توانند آن را به سمت شما برگردانند و به نظر برسد که شما بیش از حد واکنش نشان می دهید یا اینکه “نمی توانید شوخی را تحمل کنید.”
برخی از افراد واقعاً از این عبارت استفاده می کنند که شوخ طبعی آنها به جایی نرسد. اما اگر متوجه شدید که شخصی به طور مکرر اظهارات کوتاهی می کند و سپس آنها را به عنوان شوخی می کند، ممکن است این روشی باشد که احساسات واقعی خود را نسبت به شما پنهان می کند.
من عصبانی نیستم، فقط فکر می کنم خنده دار است که چگونه …
این یکی منو گیج میکرد هر بار که تنش را با یکی از دوستانم احساس می کردم و می پرسیدم آیا مشکلی وجود دارد، آنها با “من عصبانی نیستم، فقط فکر می کنم خنده دار است که چگونه…” پاسخ می دادند و سپس به فهرست کردن تمام کارهایی که ظاهراً اشتباه کرده بودم ادامه می دادند.
در ابتدا حرف های آنها را به صورت واقعی در نظر گرفتم. اگر آنها عصبانی نبودند، پس شاید من تنش را تصور می کردم؟ اما با گذشت زمان، متوجه شدم که این عبارت برای پاک کردن هوا نیست، بلکه برای اجتناب از یک گفتگو صادقانه است. آنها به جای اعتراف به ناراحتی خود، آن را با کنایه و پرخاشگری منفعلانه پوشانده و پرداختن به موضوع واقعی را غیرممکن کردند.
از نظر روانشناسی، این یک مکانیسم دفاعی است. برخی از افراد برای ابراز مستقیم احساسات منفی تلاش می کنند، بنابراین آنها را در قالب طنز یا اظهارات مبهم قرار می دهند. اما این احساسات را کمتر واقعی نمی کند. اگر کسی دائماً این را به شما میگوید، به احتمال زیاد رنجش را حفظ میکند، آنها فقط نمیخواهند آن را بپذیرند.
هر کاری می خواهید بکنید
در نگاه اول، این عبارت ممکن است به نظر برسد که به شما آزادی انتخاب می دهد. اما بیشتر اوقات، این در واقع یک روش منفعلانه-پرخاشگرانه برای گفتن است: «من تایید نمیکنم، اما نمیخواهم آن را صریح بگویم».
این عبارت می تواند به ویژه زمانی که با آه، چرخش چشم، یا لحن نادیده گرفته شود، گویا باشد. به جای بیان احساسات واقعی خود، فرد از گفتگو کناره گیری می کند و در عین حال آشکار می کند که ناراضی است. این یک روش ظریف برای نشان دادن عدم تایید بدون درگیر شدن در یک بحث آزاد است.
روانشناسان پیشنهاد می کنند که این نوع ارتباط غیرمستقیم اغلب توسط افرادی استفاده می شود که با رویارویی دست و پنجه نرم می کنند. به جای اینکه صادقانه نظر خود را بیان کنند، این را به شما واگذار می کنند که بفهمید واقعاً منظورشان چیست.
و اگر تصمیم خود را ادامه دهید؟ آنها اکنون بهانه کاملی برای گفتن دارند: “خب، من به شما گفتم هر کاری می خواهید بکنید.”
ببخشید، من خیلی سرم شلوغ بود
همه مشغول هستند، این یک بخش عادی از زندگی است. اما زمانی که شخصی به طور مداوم از این بهانه ای برای جلوگیری از وقت گذاشتن برای شما استفاده می کند، اغلب نشانه آن است که آنها رابطه را در اولویت قرار نمی دهند. اگر کسی واقعاً برای شما ارزش قائل باشد، راهی برای حفظ ارتباط، حتی به روشهای کوچک، پیدا میکند. یک پیام سریع، یک بررسی یا تلاش برای تغییر زمان نشان می دهد که آنها هنوز اهمیت می دهند.
اما اگر شما همیشه کسی هستید که تماس میگیرید و تنها پاسخ آنها این است که «ببخشید، من خیلی مشغول بودم»، بدون هیچ تلاشی برای ادامه گفتگو، ممکن است به این معنی باشد که آنها سعی میکنند از خود فاصله بگیرند بدون اینکه آن را مستقیم بگویند.
مردم به ندرت می گویند: “من نمی خواهم با شما وقت بگذرانم” – این ناراحت کننده و از نظر اجتماعی ناخوشایند است. در عوض، آنها به بهانه های مبهمی تکیه می کنند که فضای کمی برای رویارویی باقی می گذارد و در عین حال احساسات خود را به مرور زمان روشن می کند.
سخن پایانی
ارتباطات انسانی لایه لایه است نه فقط در آنچه گفته می شود، بلکه در نحوه بیان آن. روانشناسی به ما می گوید که زبان اغلب دارای معانی پنهان است، حتی گاهی فراتر از آن چیزی که گوینده به طور آگاهانه قصد دارد. عبارات ظریف، انحرافات کوچک، و پاسخ های دقیق بیان شده، همه می توانند به احساسات عمیق تر اشاره کنند. در حالی که اکثر مردم آشکارا دوست نداشتن را نمی پذیرند، کلمات آنها اغلب سرنخ هایی از خود به جا می گذارد.
توجه به این الگوها به معنای تصور بدترین چیزها در مورد دیگران نیست، اما به درک پویایی های ناگفته در روابط کمک می کند. در هسته خود، زبان چیزی فراتر از ارتباط است، این بازتابی از قصد، احساسات و ارتباط است. و گاهی اوقات، چیزی که مردم نمی گویند، با صدای بلندتر صحبت می کند