7 عبارت ساده که شما را در نظر دیگران به فردی پرمدعا تبدیل می کند، بدون آنکه متوجه باشید!
![نشانه های افراد پرمدعا](https://chashmak.ir/wp-content/uploads/2025/02/نشانه-های-افراد-پرمدعا-1-780x470.jpg)
نشانه های افراد پرمدعا: هیچکس نمیخواهد شبیه یک فرد پرمدعا به نظر برسد، اما برخی از عبارات رایج ناخواسته باعث میشوند شما متکبر، بیخبر یا کاملاً غیرقابل تحمل به نظر برسید. خواه در مکالمات، ایمیل ها یا رسانه های اجتماعی باشد، برخی از عبارات می تواند در ذهن مخاطب از شما فردی پرمدعا بسازد. در ادامه با نشانه های افراد پرمدعا همراه باشید.
نشانه های افراد پرمدعا
در ادامه این مطلب با 7 عبارت ترسناک آشنا خواهید شد که به کار بردن آن می تواند شما را به فردی پرمدعا تبدیل کند. اگر از این عبارات استفاده می کنید تلاش کنید استفاده از آنها را در محاورات خود کمتر کنید.
بدون توهین، اما…
تا به حال از این مورد در مکالمات خود استفاده کرده اید؟ این اساساً یک سپر کلامی است که مردم برای گفتن چیزهای بی ادبانه استفاده می کنند در حالی که وانمود می کنند که قصد توهین ندارند. زمانی را به یاد میآورم که به طور اتفاقی این را به یکی از همکارانم گفتم و فکر میکردم میخواهم «انتقاد سازنده» ارائه کنم. صورتش افتاد و من متوجه شدم که ممکن است گفته باشم: «خودت را آماده کن. الان بهت توهین میکنم.»
یک راه واقعی تر برای رسیدگی به بازخوردهای سخت این است که مستقیم و در عین حال محترمانه رفتار کنید. بدون سلب مسئولیت مورد نیاز است.
تو نمیفهمی یا اینکه تو متوجه نیستی!
این عبارت، معادل کلامی است با دست زدن بر سر کسی و اینکه تو خیلی از مرحله پرت هستی! حتی اگر منظورتان اینطور نباشد، فوراً باعث میشود که شما را تحقیرکننده و نادیدهانگیز به نظر بیاورید.
هوش واقعی این نیست که چیزها را پیچیده به نظر برسانیم، بلکه به این است که آنها را در دسترس قرار دهیم. همانطور که انیشتین می گوید: “اگر نمی توانید آن را برای یک کودک شش ساله توضیح دهید، خودتان آن را درک نمی کنید.” اگر زمانی متوجه شدید که این را می گویید، مکث کنید و روش دیگری را امتحان کنید.
من قصد ندارم لاف بزنم، اما…
من قبلاً بعد از اینکه به یک نقطه عطف شخصی دست یافتم، از این عبارت استفاده کرده ام. در عجله ای که می خواستم اخبار خوب را به اشتراک بگذارم. مشکل این است که این عبارت اساساً میگوید: “خوب، آماده شو، من در آستانه لاف زدن هستم.” این نشان می دهد که شما از لاف زدن خود و تلاش برای کاهش ضربه آگاه هستید، که می تواند حتی فرد ادعایی و متکبر به نظر برسد.
اعتماد به نفس چیز خوبی است، اما فروتنی تا حد زیادی می تواند شما را به خوبی به پیش ببرد.
بیایید وقتی آماده بودید به عقب برگردیم
من همیشه این را در ایمیل ها می گفتم. فکر میکردم اصطلاحات مودبانه شرکتی است. با این حال، به نظر می رسد، ممکن است به نظر برسد که شما بی حوصله هستید یا به طور نامحسوس به این موضوع اشاره می کنید که شخص مقابل کسی است که همیشه از همه چیز عقب است. این کلام یک پیام اساسی وجود دارد: «من در رأس همه چیز هستم. تو عقب هستی.»
و من تنها کسی نیستم که بیش از حد از آن استفاده کرده ام. طبق گفته شرکت، “دایره به عقب” در واقع به عنوان آزاردهنده ترین اصطلاحات سازمانی رتبه بندی شد. این به یکی از آن عباراتی تبدیل شده است که به نظر رباتیک و غیرصادقانه است و باعث میشود مردم به جای اینکه احساس اطمینان کنند، دچار تنبلی شوند.
رویکرد بهتر؟ خاص و مشارکتی باشید. به جای یک جمله مبهم «بیایید به عقب برگردیم»، سعی کنید بگوئید: “آیا حاضرید هفته آینده دوباره این موضوع را مرور کنید؟”
خب، همانطور که [فیلسوف مبهم] گفت…
شما مطالب عمیق و قابل تاملی را خوانده اید. اما انداختن نقل قول یک فیلسوف مبهم در مکالمه گاه به گاه می تواند به جای روشنگری، ادعایی باشد. مگر اینکه مخاطبان شما علاقه خاص شما را به اشتراک بگذارند، بیشتر به نظر می رسد که شما عقل خود را منعطف می کنید تا ارزش افزوده به بحث.
این معادل مکالمه بیرون کشیدن یک شراب کمیاب و قدیمی در یک گردهمایی گاه به گاه و انتظار از همه برای درک پیچیدگی آن است. به جای نام بردن از یک فیلسوف، سعی کنید این ایده را به زبان ساده خلاصه کنید. اگر نقل قول واقعاً ارزش اضافه می کند، آن را به گونه ای قاب بندی کنید که قابل ارتباط باشد.
حدس می زنم تو باید آنجا بودی
هیچ چیز سریعتر از این عبارت، مکالمه را از بین نمی برد. معمولاً زمانی گفته میشود که یک جوک یا داستان به نتیجه نمیرسد، اما به جای پر کردن شکاف، فقط باعث میشود طرف مقابل احساس کند که کنار گذاشته شدهاند.
این معادل اجتماعی بستن دری به روی صورت کسی است. به جای اینکه آنها احساس کنند درگیر هستند، نشان می دهد که آنها از دست داده اند و بدتر از آن، این که هیچ راهی برای توضیح آن برای آنها وجود ندارد.
راه بهتری برای مدیریت لحظه؟ سعی کنید آنها را وارد تجربه کنید:
“این یکی از آن لحظاتی بود که همه چیز کاملاً هماهنگ بود، اجازه دهید سعی کنم تصویر را ترسیم کنم.”
“کاش میتونستم بهتر توضیح بدم! این فقط یکی از آن چیزهای خنده دار و لحظه ای بود.»
حتی اگر تاثیر کامل را نبرند، حداقل احساس خواهند کرد که شما تلاش کرده اید تا لحظه را به اشتراک بگذارید، نه اینکه آنها را از آن دور کنید.
زمانی که داشتم دکتری/کارشناسی ارشد می گذراندم…
این یکی است که من خیلی خوب می شناسم. من یک همکار داشتم که این موضوع را تقریباً در هر مکالمهای وارد میکرد – صرف نظر از اینکه موضوع چقدر نامرتبط بود.
این می تواند ساده ترین چیز باشد. ما در مورد قهوه اداری صحبت میکردیم، و ناگهان او گفت: «خب، وقتی داشتم کارشناسی ارشدم را میخواندم، در واقع تأثیرات کافئین بر بهرهوری را مطالعه میکردم.» یا اگر در مورد برنامههای آخر هفته بحث میکردیم، او به طور اتفاقی میگفت: «در دوران دکترا، من برای تعطیلات آخر هفته وقت نداشتم.»
ببینید، هیچ ایرادی ندارد که به دستاوردهای تحصیلی خود افتخار کنید. آنها چیز بزرگی هستند. اما مطرح کردن مداوم آنها می تواند باعث شود به نظر بیایید که برای ایجاد اقتدار یا تحت تاثیر قرار دادن بیش از حد تلاش می کنید. رویکرد بهتر؟ اجازه دهید تخصص شما از طریق بینش صحبت کند، نه اعتبار.
سخن پایانی
زبانی که ما استفاده می کنیم می تواند نحوه ارتباط ما را تقویت کند یا مردم را از ما دور کند. تغییرات کوچک در کلمات به ما کمک می کند تا حس احترام و اصالت را تقویت کنیم، که کلید ایجاد روابط قوی، چه از نظر شخصی و چه از لحاظ حرفه ای است.
بنابراین، اگر متوجه شدید که از هر یک از عبارات بالا استفاده می کنید، سعی کنید آنها را با چیزی واقعی تر جایگزین کنید. این تغییر کوچک می تواند تفاوت بزرگی در نحوه درک مردم از شما ایجاد کند.