;
تفریح و سرگرمیحکایت

حکایت مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز | زنان حقه بازی که کلاه جوجه فروش را برداشتند و لختش کردند!

حکایت مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز: در زمان سابق گفته بودند که در اصفهان جوجه خروس را خوب می خرند . یک مردی می آید و صدتا جوجه خروس میخرد و حرکت می کند به طرف اصفهان . موقعی که وارد اصفهان شد رفت در گوشه ای منزل کرد….

شاید بپسندید: حکایت تاجر و دامادش | تاجری که قصد داشت با کشتن دامادش سرنوشت را تغییر دهد!

حکایت مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز

در زمان سابق گفته بودند که در اصفهان جوجه خروس را خوب می خرند . یک مردی می آید و صدتا جوجه خروس میخرد و حرکت می کند به طرف اصفهان . موقعی که وارد اصفهان شد رفت در گوشه ای منزل کرد….

مردم اطراف او را گرفتند وگفتند که :« جوجه خروس ها را دانه ای چند میفروشی؟» گفت :« خودم خریدم دانه ای دو تومن و می فروشم سه تومن.» مردم گفتند :« شنیده ای که اصفهان جوجه خروس خوب می خرند اما نه به این قیمت . جوجه خروس دانه پانزده قران است!»

مرد بیچاره تا دو روز فروش نکرد ، بعد از دو روز یک زن بسیار دانائی آمد و پرسید :« جوجه خروس هارا دانه ای چند می فروشی ؟» گفت :« دانه ای سه تومن » زن که مقصودش این نبود که پول بدهد و ازاین مرد بیچاره جوجه خروس بگیرد گفت :« خیلی خوب ، بلند شو همه جوجه خروس هات را بردار برویم در خانه ما و پولش را هم بگیر.» مرد بیچاره خوشحال شد و فکر کرد که حالا خوب شد . هردوروانه شدند به طرف منزل زن.

شاید بپسندید: حاصل عبارت 8÷2(2+2)=؟ چند می شود | خیلی ها فکر کردن ساده است!

حکایت مرد جوجه فروش و سه زن حقه باز

رسیدند جلو یک مسجد که دو تا در داشت . زن جوجه خروس ها را برداشت و به مرد گفت :« همین جا بنشین تا من پولش را برات بیارم » از این در داخل مسجد شد و از در دیگررفت به طرف منزلش . در منزل دوتا دختر داشت ، حکایت مرد جوجه فروش را برای آنها گفت . دختر بزرگش گفت :« آن مردجوجه فروش کجاست ؟» مادرش گفت :« پشت در مسجدی که دو تا در دارد نشسته و در انتظارمن است که براش پول ببرم .»

دختر گفت :« مادر میخوای من برم و لباس هاش را از تنش در بیارم و بیام » مادرش گفت :« برو انشاءالله زودتر از من بیایی » دختر آمد پشت در همان مسجد دید که مردنشسته و سر به زانوی غم فرو برده ، گفت :« ای برادرچرا سر به زانوی غم فرو بردی ؟» مرد بیچاره حکایت را براش گفت .

دختر خیلی دلسوزی کرد و گفت :« برادر! حتماً خرجی وپول هم نداری ؟» گفت :« نه» دخترگفت :« من یک بچه دارم که مشربه را توی چاه انداخته تو بیا اونو بیرون بیار و مزدت رو بگیروخرج کن .» باز مرد صاف وساده گول خورد و حرکت کرد تا آمد رسید لب چاهی که دخترنشان داد . لباسهاش را از تنش درآورد ورفت تو چاه .

دختر هم لباس های مرد را برداشت و رفت خانه به مادرش گفت :« دیدی که من رفتم لباس هاش را درآوردم » دختر کوچکترهم گفت :« مادر اگراجازه بدی من میرم و از هیکل لختش هزار تومان پیدا می کنم و میارم » مادرش گفت :« برو، اگه چنین کاری کردی یک درجه از من حقه بازتری» دخترک حرکت کرد آمد لب چاه دید یک مردغریبه لخت و عریان بر سر چاه نشسته، گفت:

« برادر! چرا لخت هستی ؟» مرد بیچاره حکایت را گفت، دختر گفت :« اگه با من شرط کنی که من هر جا ترا بردم و هر چه از تو پرسیدم بگی « آره » من میرم یک دست لباس خیلی اعلا برات میارم » مردگفت :« خیلی خوب » دختررفت و یکدست لباس خیلی اعلا آورد و داد به مرد .مرد جوجه فروش لباس را پوشید و حرکت کردند ورفتند تو بازارجلو دکان زرگری.

دختر به مرد جوجه فروش گفت :« فقط من از تو پرسیدم بگو « آره » گفت :« خیلی خوب » دختر گفت :« آقای زرگر ما قدری طلاآلات لازم داریم » زرگر چون نگاهش به قیافه این مرد و زن افتاد گفت :« خانم! دکان ما متعلق بشما دارد هر چه بخواهید از خودتان است .» دختر رفت یک انگشتر گرانبها برداشت و به مرد گفت :« آقا! این انگشتر را برداریم ؟» مرد گفت :« آره » خلاصه دختر همینطور بقدر هزار تومان طلا برداشت و نشان مرد داد و پرسید :« خوبست ؟» مرد هم گفت :« آره » بعد دست در بغل کرد و گفت:

« مث اینکه پولهام تو منزل مونده » آنوقت به زرگر گفت :« آقا! پولهام تو منزل مونده این آقا اینجا باشه تا من برم پولهام را بردارم وبرگردم .» زرگر بیچاره که نمی دانست این دختر حقه باز است گفت:

« اشکالی نداره ، آقا شما اینجا هستید تا خانم بروند و پول بیاورند؟» مرد هم به عادت خودش گفت :« آره » دختر هم طلاها را برداشت و حرکت کرد رفت منزل و به مادرش گفت:

« دیدی که از تن لختش چقدر طلا آوردم ، به اندازه هزار تومان » کادرش گفت :« احسنت به تو که دخترم هستی!» القصه برویم سروقت زرگر بیچاره که دو ساعتی طول کشید دید کسی پیدا نشد گفت:

« آقا! خانم دیرکردند » مرد گفت:

« مگر نرفتند پول بیاورند ؟» مرد گفت :« آره » زرگر دید نه خیر آمدن خانم از حد گذشت و هر چه هم از این مرد می پرسه به غیر از « آره » چیز دیگری نمیگوید .زرگر بیچاره فهمید که زن سرش کلاه گذاشته بنا کرد سرو صدا کردن . اهل بازار جمع شدند گفتند :« این مرد را ببر پیش حاکم » زرگر ، مرد جوجه فروش را برد پیش حاکم . حاکم چون از موضوع باخبر شد گفت :

« زن چطور شد ؟» باز هم مرد گفت :« آره » حاکم پرسید « مگه زن تو نبود؟» مرد گفت :« آره » حاکم دید نه خیر هر چه می پرسد جواب آره است پس حکم کرد مرد را بخوابانندش.

مرد را خواباندند و بنا کردند او را شلاق زدن . مرد بیچاره فریاد زد :« نزنید خدا لعنتش کند که بخواهد جوجه خروس بیاورد اصفهان بفروشد!» حاکم گفت :« یعنی چه ؟» مرد جوجه فروش حکایت را از اول تا به آخر بازگفت . آنوقت مرد جوجه فروش را آزاد کردند و گفتند :« برو، اما دیگه جوجه خروس به اصفهان نیار برای فروش!!»

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

بیشتر بخوانید: بیمار باندپیچی شده همسر زن گریون هست یا زنه توهم زده!؟

 

 

 

 

 

 

 

 

تمرکز و عدم تمرکز چیست؟

تمرکز، توانایی ایجاد دقت بر روی یک کار بدون تأثیر محرک های داخلی و خارجی است. به طور خلاصه، تمرکز به معنای کنترل ذهن است. تمرکز به عنوان یکی از پیش نیازهای موفقیت پذیرفته شده است. اما عدم تمرکز به معنای کنترل ذهن توسط محرک های درونی و بیرونی است. به این ترتیب عدم تمرکز و کمبود آن، امکان یادگیری و کار با کیفیت را با خلل ایجاد می کند.

شاید بپسندید: تست بینایی: چشمات تیز مثل عقاب باشه وزغ های مرداب را پیدا می کنی!

آلزایمر و فعالیت مغز و  بازی های فکری

محققان دریافته اند که بخشی از اختلالات مغزی و رشد بیماری هایی همچون فراموش و آلزایمر با کاهش فعالیت های مغزی در ارتباط است. لذا برای جلوگیری و یا احمالا رشد این بیماری ها، باید تحرک مغز را افزایش داد. سوالات ریاضی شبیه سوال هوش ریاضی جاضر می تواند سبب افزایش عملکرد مغز شود. حل صحیح این سوال، نیازمند تمرکز و دقت است. در واقع تنها راه حل پاسخ به این سوالات نیز همین نکته است. بر همین اساس سوالاتی از این دست در کنار ایجاد سرگرمی برای سلامت مغز بسیار مفید هستند.

شاید بپسندید:اگه 3 تا تفاوت دو تصویر پسرک را پیدا کنی، دقیق و تیزی!

اهمیت سوالات هوش

این سوالات به شما کمک می کنند که عملکرد مغز شما افزایش پیدا کند. در دنیای کنونی که فعالیت بدنی و مغزی کاهش پیدا کرده است این سوالات هوش می تواند دقت، تمرکز و جزئی نگری شما را افزایش دهد. این مسئله از بیماری های مختلف مغزی نیر الزایمر و … می تواند جلوگیری کند.

شاید بپسندید: اگر تفاوت دو تصویر گربه های بازیگوش را پیدا کنی چشمات مثل شاهین تیزه!

 

 

برایتان جالب خواهد بود

احتمالا بپسندید: حکایت ضرب المثل اهل بخیه هست!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − هفت =

دکمه بازگشت به بالا