حکایت
-
تفریح و سرگرمی
حکایت تاجر و غلام سیاه: پادشاه شدن غلام سیاهی که روزگار مردم را سیاه کرد!
تاجرى بود غلام سياهى داشت. در يکى از سفرهاى خود به بندرى رسيدند و متوجه شدند که وضع شهر غير…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
-
تفریح و سرگرمی
داستان اسداله که هم دختر عموشو گرفت، هم دختر پادشاه را!
دو تاجر بودند که با هم صيغه بردارى خوانده بودند. يکى از آنها يک پسر داشت ولى ديگرى فرزندى نداشت.…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان وزیر نادان و دهقان دانا: داستانی از قدرت خرد در برابر مقام و ثروت!
پادشاهى با وزير و عدهاى از همراهان به قصد شکار از شهر خارج شد. بعد از طى مسافتى چشمش به…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دزد زیرک و دختر پادشاه
در روزگار قديم دزد زيرکى بود که تمام مردم شهر از دستش به تنگ آمده بودند. روزى با رفيقش قصد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دزد و مرد روستایی از سری داستان های عامیانه مردم ایران زمین!
در روزگاران قديم يک فرد روستائى بود روزها مىرفت کارگرى و ده شاهى مزد مىگرفت. پول را به خانه مىآورد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دختر دلگر از سری داستان های عامیانه مردم ایران زمین!
مرد تاجرى بود که اسمش دلگر بود. دخترى داشت بسيار وجيه و عارف، هر کس از هر جا به خواستگارى…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دختر ماهی فروش و لنگه کفش
مرد ماهيگيرى بود که يک زن و يک دختر داشت. ماهيگير به دريا مىرفت ماهى صيد مىکرد و آنرا در…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان حاج ابراهیم کسل کوهی: قصهای زیبا از دعا، دلدادگی و دگرگونی سرنوشت!
در کسلکوه حاج احمدى بود که فرزند نداشت. روزى هفتاد شتر او را قماش بار زد و به شهر روم…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
افسانه دختر پادشاه و پسر درویش از سری داستان های عامیانه مردم ایران + قسمت سوم
پسر درویش که برای بار جندم از دختر پادشاه فریب خورده بود، بيچاره و درمانده روانهٔ خانه شد. مادر، صداى…
بیشتر بخوانید »