اگر کسی واقعاً به شما اهمیت دهد، این ۱۲ بازی احساسی را با شما انجام نمیدهد!

نشانه های اهمیت دادن به دیگران: تا حالا احساس کردهاید که در برخورد با کسی انگار در یک هزارتو گیر افتادهاید؟ انگار همیشه باید حدس بزنید که منظورش چیست یا چرا آنطور رفتار میکند؟ اگر این حس برایتان آشناست، ممکن است درگیر بازیهای احساسی شده باشید. در ادامه این مطلب با نشانه های اهمیت دادن به دیگران همراه باشید.
نشانه های اهمیت دادن به دیگران
همهی ما میدانیم که روابط میتوانند سخت باشند. آنها نیاز به تلاش، درک و صبر زیادی دارند. اما بین حل کردن مشکلات و گرفتار شدن در بازیهای ذهنی بیپایان تفاوت بزرگی وجود دارد.
حقیقت این است: اگر کسی واقعاً به شما اهمیت دهد، با ذهنتان بازی نمیکند. او رابطهای بر پایهی احترام و صداقت خواهد ساخت. پس بیایید به این ۱۲ بازی احساسی نگاهی بیندازیم که یک فرد دلسوز هرگز آنها را با شما انجام نمیدهد.
چرا که رشد فردی یعنی داشتن روابط سالم با دیگران و از همه مهمتر با خودمان. مهمترین نشانه های اهمیت دادن به دیگران عبارت است از:
بازی سرزنش
تا به حال متوجه شدهاید بعضی افراد هرگز مسئولیت اشتباهات خود را نمیپذیرند؟ در عوض، تقصیر را گردن دیگران میاندازند. این همان بازی سرزنش است.
در یک رابطهی سالم، هر دو طرف آمادگی پذیرش اشتباهات و مسئولیت اعمال خود را دارند. اما وقتی کسی مدام شما را مقصر مشکلاتش میداند، نشانهی واضحی از این بازی است.
این بازی میتواند بسیار آسیبزا باشد، چون باعث میشود قضاوت و ارزش خودتان را زیر سوال ببرید. به خاطر داشته باشید که همهی ما اشتباه میکنیم – این بخشی از انسان بودن است. اما پذیرفتن آنها نشانهی بلوغ و احترام به دیگران است.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، شما را بهخاطر کاستیهای خودش سرزنش نمیکند. او درک میکند که همهی ما نقصهایی داریم و در مسیر رشد و بهتر شدن هستیم.
قهر کردن (سکوت تنبیهی)
اگر تا به حال با سکوت تنبیهی مواجه شدهاید، میدانید که چقدر گیجکننده و آزاردهنده است. این بازی شامل نادیده گرفتن عمدی شما یا خودداری از ارتباط به عنوان نوعی تنبیه است.
قهر کردن تاکتیکی است برای کنترل کردن، و اغلب برای ایجاد احساس گناه یا اضطراب در طرف مقابل استفاده میشود. این نوعی دریغ کردن محبت و توجه است تا نوعی برتری در رابطه ایجاد کند.
اما حقیقت این است: ارتباط باز پایهی هر رابطهی سالمی است. اگر مشکلی وجود دارد، باید به صورت صادقانه و روشن دربارهاش صحبت شود، نه اینکه پنهان بماند یا به عنوان سلاح استفاده شود.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، از سکوت بهعنوان ابزار مجازات استفاده نمیکند. او تلاش خواهد کرد که اختلافات را بهشیوهای بالغ و محترمانه حل کند.
او میداند که ارتباط، کلید درک بهتر و تقویت پیوند بین دو نفر است.
بازی عذاب وجدان دادن
بازی با عذاب وجدان نوعی دستکاری احساسی است. زمانی اتفاق میافتد که کسی شما را به احساس گناه وامیدارد تا خواستههایش را بهدست آورد، بیآنکه احساسات یا نیازهای شما را در نظر بگیرد.
یادم میآید دوستی داشتم که استاد این بازی بود. هر بار که برای برنامهریزی دیدار با او صحبت میکردیم، او باید همه چیز را انتخاب میکرد: مکان، زمان، فعالیت همه چیز.
اگر شرایط مطابق میلش نبود، میگفت: «بعد از همه کاری که برات کردم، نمیتونی فقط این یه کار کوچیک رو برای من انجام بدی؟»
کاری که او میکرد، این بود که با ایجاد احساس گناه، مرا وادار به اطاعت میکرد. این باعث میشد همیشه حس کنم بدهکارم، و این خستهکننده بود.
در یک رابطهی سالم، تصمیمگیریها مشترک است. رابطه یعنی بدهبستان، نه اینکه همیشه یک نفر بدهد و دیگری فقط بگیرد.
اگر کسی واقعاً به شما اهمیت میدهد، برای رسیدن به خواستههایش شما را در عذاب وجدان فرو نمیبرد. او به احساسات و انتخابهای شما احترام میگذارد، حتی زمانی که با خواستههای خودش متفاوت باشد.
گسلایتینگ (دستکاری روانی)
گسلایتینگ نوعی دستکاری روانی است که در آن فرد کاری میکند که شما به واقعیت، خاطرات یا برداشتهای خودتان شک کنید. این بازی بسیار خطرناک است و میتواند منجر به ناراحتی شدید روانی و حتی مشکلات جدی سلامت روان شود.
جالب است بدانید که واژهی «گسلایتینگ» از نمایشی در سال ۱۹۳۸ به نام «Gas Light» آمده است. در داستان، شوهری همسرش را با تغییرات جزئی در محیط و انکار آنها، به شک در عقل خود وامیدارد.
در دنیای واقعی، گسلایتینگ میتواند از دروغگویی و انکار آشکار تا روشهای ظریفتری مانند بیارزش جلوه دادن احساسات شما متغیر باشد. هدف اصلی آن بهدست آوردن کنترل و وابسته کردن فرد به برداشتهای گسلایتر است.
به یاد داشته باشید، کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، به تجربیات و احساسات شما احترام میگذارد. او تلاش نمیکند واقعیت شما را دستکاری کند یا عقلتان را زیر سوال ببرد.
او گوش میدهد، درک میکند و احساساتتان را تأیید میکند، چون برای دیدگاه و سلامت روانی شما ارزش قائل است.
انتقاد مداوم
تصور کنید در رابطهای هستید که در آن مدام مورد انتقاد قرار میگیرید. هر کاری که میکنید یا هر حرفی که میزنید با واکنشی منفی روبهرو میشود. انگار همیشه روی لبهی تیغ راه میروید – دائم محتاط، دائم نگران از انتقاد بعدی.
انتقاد مداوم، بهجای کمک به رشد یا بهبود شما، ابزاری برای کنترل و تضعیف اعتمادبهنفستان است. این تاکتیک میتواند باعث شود احساس بیارزشی کنید، در تواناییهای خود تردید داشته باشید و عزت نفستان آسیب ببیند.
اما چیزی که باید به خاطر بسپارید این است: شما به اندازهی کافی خوب هستید، همانطور که هستید. هیچکس کامل نیست. اما همهی ما شایستهی احترام و مهربانی هستیم.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، وقتی نیاز باشد، نقد سازنده میکند، اما همزمان نقاط قوتتان را هم میبیند و تحسین میکند.
او شما را بالا میکشد، نه اینکه تحقیر کند. به شما یادآوری میکند که ارزشمند هستید، نه اینکه باعث شود به آن شک کنید. چون در چشم او، شما فقط کافی نیستید – شما فوقالعادهاید.
بازی مقایسه کردن
بگذارید از تجربهی شخصی بگویم. من با کسی در رابطه بودم که همیشه مرا با دیگران مقایسه میکرد.
ممکن بود دوستدختر دوستهایش باشد، همکارانش یا حتی افراد مشهور. میگفت: «چرا مثل اون لباس نمیپوشی؟» یا «اون خیلی موفقه، تو چرا نیستی؟»
بازی مقایسه، یک بازی احساسی سمی است که میتواند عزت نفستان را نابود کند و این احساس را در شما ایجاد کند که هیچوقت کافی نیستید. این یک تاکتیک برای تحقیر و کنترل است.
واقعیت این است که هر کدام از ما مسیر، سرعت و تواناییهای خاص خود را داریم. مقایسه شدن با دیگران، هویت و دستاوردهای ما را نادیده میگیرد.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، شما را با هیچکس دیگر مقایسه نمیکند. او شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با همهی ویژگیها و تفاوتهایتان. او از پیشرفتتان خوشحال میشود و به شما یادآوری میکند که همانطور که هستید، کافی هستید.
بازی قربانی شدن
حتماً کسانی را دیدهاید که همیشه در نقش قربانی هستند؟ هر اتفاقی که بیفتد، انگار هیچوقت تقصیر آنها نیست. همیشه دنیا با آنها بد تا کرده، همیشه مظلوماند و بیگناه.
بازی قربانی، یک بازی احساسی فرساینده است. روشی برای طفره رفتن از مسئولیت و وادار کردن دیگران به دلسوزی و حمایت.
اما زندگی سیاه و سفید نیست، و آدمها هم همینطور. همهی ما اشتباه میکنیم، نقص داریم و گاهی حق با ما نیست – و این اشکالی ندارد. اما اینکه کسی حاضر نباشد این را بپذیرد و پشت نقاب قربانی پنهان شود، کار درستی نیست.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، این بازی را انجام نمیدهد. او اشتباهاتش را میپذیرد، وقتی اشتباه کرده عذرخواهی میکند و از همدردی شما سوءاستفاده نمیکند تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند.
او درک میکند که صداقت یعنی پذیرش نقصها، و برای شما آنقدر احترام قائل است که خودِ واقعیاش را نشان دهد.
بازی برتریجویی
این بازی دربارهی قدرت و کنترل است. وقتی کسی دائم سعی دارد ثابت کند از شما بهتر، باهوشتر یا موفقتر است، یعنی در حال بازی برتریجویی است.
نکتهی جالب اینجاست: تمایل به برتر نشان دادن خود، اغلب ریشه در ناامنیهای درونی دارد. روانشناسان میگویند افرادی که مدام میخواهند برتری خود را ثابت کنند، در واقع دارند احساسات پنهان ضعف یا عدم اعتمادبهنفس را جبران میکنند.
در این بازی احساسی، هر مکالمهای ممکن است به رقابت تبدیل شود. اما رابطه قرار نیست میدان مسابقه باشد؛ بلکه باید مبتنی بر احترام متقابل، حمایت و درک باشد.
فردی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، کاری نمیکند احساس ضعف یا کمارزشی داشته باشید. او نقاط قوتتان را میبیند، موفقیتتان را تشویق میکند و شادی شما را جشن میگیرد.
او میداند که رابطه رقابت نیست، بلکه شراکت است – جایی که دو نفر در کنار هم، برابرند.
بازی حسادت
یادم هست در اولین رابطهی جدیام، طرف مقابلم همیشه مرا بابت وقت گذراندن با دوستانم یا انجام کارهایی که از آنها لذت میبردم سرزنش میکرد.
میگفت: «با اونا بیشتر از من خوش میگذره بهت» یا «انگار سرگرمیهات برات مهمتر از رابطهمونه.»
این شیوهای بود برای ابراز حسادت، و مدام باعث میشد بین زندگی شخصی و رابطهمان در کشمکش باشم.
بازی حسادت ریشه در ناامنی دارد. در این بازی، فرد با استفاده از احساس گناه یا کنترل، سعی میکند شما را از دیگران دور کند یا بر فعالیتهایتان نظارت داشته باشد.
در یک رابطهی سالم، فردیت جایگاه دارد. این درک وجود دارد که میتوان کسی را عمیقاً دوست داشت و در عین حال علایق، دوستان و زمانی مستقل داشت.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، سعی نمیکند شما را منزوی کند یا تمام وقتتان را در اختیار بگیرد. او به استقلال شما احترام میگذارد و میداند که داشتن زندگی بیرون از رابطه، عشق یا تعهدتان را کم نمیکند.
بازی غیرقابلپیشبینی بودن
غیرقابلپیشبینی بودن گاهی میتواند هیجانانگیز باشد، اما نه زمانی که به عنوان ابزاری برای دستکاری استفاده شود. در این بازی، فرد گاهی عاشقانه و صمیمی است، و گاهی سرد و دور. این باعث میشود همیشه مضطرب باشید و ندانید واقعاً چه جایگاهی دارید.
این بازی دربارهی کنترل است. فرد سعی دارد شما را در حالتی از بلاتکلیفی نگه دارد، جایی که دائم دنبال تایید او باشید. این چرخهای خستهکننده و فرساینده است.
کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، با احساساتتان بازی نمیکند. او در رفتار و احساساتش ثبات دارد. کاری میکند در رابطه احساس امنیت کنید، نه اضطراب و بلاتکلیفی.
بازی قربانی ابدی
تا حالا با کسی برخورد کردهاید که همیشه در حال رنج کشیدن است؟ مهم نیست چه اتفاقی میافتد، او همیشه مظلوم است، همیشه آسیبدیده، همیشه درد میکشد. این بازی قربانی ابدی است.
این یک استراتژی برای جذب دلسوزی، توجه یا فرار از مسئولیت است. راهی است برای اینکه دیگران را بهخاطر درد ظاهریاش مقصر بداند.
اما حقیقت این است: زندگی برای همه سخت است. همهی ما گاهی با چالشها و سختیهایی روبهرو میشویم. اما کسی که واقعاً به شما اهمیت میدهد، از دردهایش برای کنترل شما استفاده نمیکند.
باجگیری احساسی
باجگیری احساسی شاید سمیترین بازی احساسی باشد. این بازی شامل تهدید، ضربالاجل یا تنبیههای دستکاریشده برای کنترل رفتار یا تصمیمات شماست.
ممکن است چیزی مثل این باشد: «اگه منو ترک کنی، به خودم آسیب میزنم» یا «اگه این کارو برام نکنی، رازت رو برای همه میگم.»
این یک تاکتیک ویرانگر است که میتواند آسیب جدی احساسی وارد کند. عشق واقعی با تهدید و کنترل همراه نیست. اگر کسی واقعاً به شما اهمیت دهد، به تصمیمات و مرزهایتان احترام میگذارد.
او از ترس، گناه یا تهدید برای کنترلتان استفاده نمیکند. او با شما صادق و شفاف صحبت میکند، و رفتارش با احترام و مهربانی همراه است – همانطور که شایستهی شماست.