دانش

ویژگی های افراد باهوش که در تعاملات اجتماعی خود دچار مشکل هستند!

افراد باهوش درونگرا: هوش و مهارت های اجتماعی همیشه دست به دست هم نمی دهند. در واقع، برخی از باهوش ترین ذهن ها اغلب با چگونگی معاشرت دچار مشکل هستند. این افراد یک نوع پارادوکس دارند، در درک نظریه های پیچیده استعداد دارند، اما اغلب در تعاملات اجتماعی روزمره به هم می ریزند. در ادامه این مطلب با نشانه های افراد باهوش درونگرا همراه باشید.

افراد باهوش درونگرا

با توجه به آنچه که گفته شد این وضعیت به معنای فاقد همدلی یا مهارت های مردمی نیست. آنها به سادگی چیزها را متفاوت پردازش می کنند. اما این بدان معنا نیست که آنها تلاش نمی کنند. آنها فقط رفتارهای خاصی دارند که آنها را از بقیه متمایز می کند.

در اینجا، ما به بررسی هشت رفتاری می‌پردازیم که معمولاً توسط افراد بسیار باهوشی که ممکن است از نظر اجتماعی به چالش کشیده می‌شوند، نشان داده شوند. بنابراین اگر فردی را می‌شناسید که در کاری که انجام می‌دهد نابغه است، اما نمی‌تواند کاملاً در موقعیت‌های اجتماعی حرکت کند، با ما همراه باشید.

درک رفتارهای آنها ممکن است فقط به پر کردن این شکاف کمک کند. زیرا در پایان روز، همه چیز در مورد تقویت ارتباطات معنادار و درک بهتر یکدیگر است. نشانه های افراد باهوش درونگرا عبارت است از:

تفکر بیش از حد در تعاملات اجتماعی

افراد بسیار باهوش اغلب تمایل به تفکر و تحلیل عمیق دارند. این خصیصه، در حالی که در محیط های تحصیلی یا حرفه ای مفید است، گاهی اوقات می تواند در موقعیت های اجتماعی به مانعی تبدیل شود. بیش از حد فکر کردن به تعاملات اجتماعی یک رفتار رایج در بین این افراد است.

آنها ممکن است مکالمات را در ذهن خود تکرار کنند، هر کلمه ای را که گفته اند را موشکافی کنند، یا در مورد موارد جزئی یا سوء تفاهمات وسواس داشته باشند. این رفتار می تواند اجتماعی شدن را برای آنها بسیار استرس زا کند، زیرا آنها دائما نگران گفتن چیزهای نادرست یا سوءتفاهم هستند.

با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که این از عدم مراقبت یا همدلی ناشی نمی شود. در واقع، کاملا برعکس است. آنها عمیقاً برای ارتباطات معنی دار ارزش قائل هستند و اغلب فقط در تلاش هستند تا اطمینان حاصل کنند که ارتباط مؤثری برقرار می کنند و هیچ آسیب ناخواسته ای ایجاد نمی کنند.

درک این موضوع می تواند به ما کمک کند نسبت به کسانی که با این جنبه از معاشرت دست و پنجه نرم می کنند صبورتر و همدلانه تر باشیم. این همچنین یادآوری است که هرکسی رویکرد منحصر به فرد خود را برای پیمایش موقعیت های اجتماعی دارد و این اشکالی ندارد.

مبارزه با صحبت های کوچک

من همیشه خودم را گرفتار این موقعیت دشوار می دیدم. به عنوان کسی که عمیقاً در موضوعات غوطه ور می شود و از بحث های فکری لذت می برد، اغلب متوجه شده ام که با صحبت های کوچک دست و پنجه نرم می کنم.

شما نوع آن را می شناسید، بحث در مورد آب و هوا، آخرین برنامه های تلویزیونی، یا آنچه در اطراف شهر اتفاق می افتد. این مکالمات، در حالی که روان کننده های اجتماعی ضروری هستند، اغلب احساس می کنم که کمی از عمقم خارج می شوم.

من متوجه شده ام که این یک رفتار رایج در میان افرادی است که بسیار باهوش هستند اما با معاشرت کردن مشکل دارند. آنها تمایل دارند گفتگوهای عمیق و معنادار را به چت معمولی ترجیح دهند. یادم می‌آید یک بار در یک رویداد شبکه‌ای، به‌جای اختلاط و گفتگوی سبک، به گوشه‌ای رسیدم و در مورد پیچیدگی‌های روان‌شناسی رفتاری با غریبه‌ای بحث کردم.

ممکن است ملاقات با افراد بیشتری را از دست داده باشیم، اما آن گفتگوی غنی و جذاب برای هر دوی ما رضایت بخش تر بود. این در مورد اسنوبیسم یا نگاه تحقیر آمیز به موضوعات پیش پا افتاده نیست. این فقط این است که مغز ما به دنبال بحث های تحریک کننده تر است.

درک این رفتار می تواند به ایجاد یک محیط اجتماعی فراگیرتر کمک کند که در آن سبک های مختلف گفتگو مورد احترام و قدردانی قرار می گیرند.

حساسیت به محرک های حسی

افراد بسیار باهوشی که با معاشرت دست و پنجه نرم می کنند، اغلب حساسیت بالایی نسبت به محرک های حسی از خود نشان می دهند. این ممکن است شامل صداهای بلند، نورهای روشن یا مکان‌های شلوغ باشد.

این به صفتی به نام حساسیت پردازش حسی مرتبط است که تقریباً در 15 تا 20 درصد از جمعیت یافت می شود. افراد دارای این ویژگی اغلب به عنوان افراد بسیار حساس یا HSP ها برچسب گذاری می شوند. چنین افرادی اغلب در محیط هایی با ورودی های حسی زیاد احساس غرق شدن می کنند.

این می‌تواند گردهمایی‌های اجتماعی مانند مهمانی‌ها یا کنسرت‌ها را به تجربه‌ای چالش‌برانگیز تبدیل کند و ممکن است محیط‌های آرام‌تر و صمیمی‌تری را ترجیح دهند. موضوع ضداجتماعی بودن نیست، بلکه مدیریت تجربیات حسی آنها برای لذت‌بخش‌تر کردن و کم استرس‌تر کردن معاشرت است. با درک این رفتار، می‌توانیم فضاهای اجتماعی فراگیرتری ایجاد کنیم که به ترجیحات حسی مختلف پاسخ می‌دهد.

 نیاز به فضای شخصی

رفتار دیگری که افراد بسیار باهوش اغلب از خود نشان می دهند نیاز به فضای شخصی و خلوت است. این افراد برای زمان تنهایی خود ارزش قائل هستند و از آن برای شارژ مجدد، تأمل و کنکاش در علایق یا پروژه های شخصی خود استفاده می کنند.

این بدان معنا نیست که آنها غیر اجتماعی یا گوشه گیر هستند. آنها در واقع از معاشرت لذت می برند، اما در حد اعتدال. آنها برای ایجاد تعادل در تحریک اجتماعی به زمان نیاز دارند. درک این موضوع می تواند به احترام به مرزهای آنها و عدم تعبیر نادرست نیاز آنها به تنهایی به عنوان بی علاقگی یا بی ادبی کمک کند.

به یاد داشته باشید، هر فردی دارای سطوح انرژی اجتماعی متفاوتی است و مهم است که به این تفاوت ها احترام بگذارید.

ترس از سوء تفاهم

در قلب مبارزات اجتماعی خود، افراد بسیار باهوش اغلب ترس عمیقی از سوءتفاهم شدن دارند. آنها به طور متفاوتی فکر می کنند و اطلاعات را پردازش می کنند، و این می تواند گاهی اوقات برای آنها در برقراری ارتباط با افکار خود به گونه ای که دیگران بتوانند درک کنند، مشکل ایجاد کند.

این ترس می تواند باعث شود آنها در موقعیت های اجتماعی خودداری کنند یا به طور کلی از آنها دوری کنند. اینطور نیست که آنها نمی خواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها فقط می‌ترسند دیدگاه‌های منحصربه‌فردشان سوء تعبیر یا نادیده گرفته شود. این یک یادآوری تلخ برای همه ما است که با ذهنی باز و آماده برای درک به جای قضاوت، به گفتگوها نزدیک شویم.

زیرا در نهایت، همه می‌خواهند احساس کنند که به خاطر آنچه هستند شنیده می‌شوند و مورد قدردانی قرار می‌گیرند.

مشکل در تعاملات برنامه ریزی نشده

من همیشه وقتی صحبت از تعاملات خودجوش و برنامه‌ریزی نشده به میان می‌آید، خودم را در خطر می‌بینم. خواه یک ملاقات غافلگیرکننده از یک دوست باشد یا یک جلسه بداهه در محل کار، این موقعیت ها می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

مانند من، بسیاری از افراد بسیار باهوش که با اجتماعی شدن دست و پنجه نرم می کنند، ساختار و قابلیت پیش بینی را در تعاملات اجتماعی خود ترجیح می دهند. آنها دوست دارند از قبل آماده شوند، به طور ذهنی مکالمه و موضوعات احتمالی برای بحث را تمرین کنند.

این تمایل می‌تواند موقعیت‌های اجتماعی بداهه را استرس‌زا کند، زیرا آنها احساس می‌کنند آمادگی ندارند و غافلگیر شده‌اند. اما این در مورد سفت و سخت بودن یا ناسازگاری نیست. این در مورد مدیریت اضطراب و احساس کنترل بیشتر بر تجربیات اجتماعی آنهاست.

افراد باهوش درونگرا

 ارجحیت برای ارتباط کتبی

افراد بسیار باهوش اغلب ارتباط نوشتاری را به شفاهی ترجیح می دهند. نوشتن به آنها فرصت بیشتری برای سازماندهی افکار و بیان دقیق خود می دهد. همچنین این فرصت را به آنها می دهد تا پیام خود را قبل از ارسال آن اصلاح و تکمیل کنند.

این ترجیح بازتابی از توانایی آنها در برقراری ارتباط شفاهی نیست. بلکه در مورد احساس راحتی بیشتر و کنترل در زمانی است که زمان و مکان لازم برای ایجاد پاسخ های خود را دارند.

درک این موضوع می‌تواند به ما کمک کند تا در شیوه‌های ارتباطی خود انعطاف‌پذیرتر باشیم، و کسانی را که تبادلات کتبی را به مکالمات رو در رو یا تلفنی ترجیح می‌دهند، تطبیق دهد.

عمیقاً همدل

با وجود مبارزات اجتماعی، افراد بسیار باهوش اغلب عمیقاً همدل هستند. آنها چیزها را به شدت احساس می کنند و با احساسات اطرافیان خود هماهنگ هستند. این حس عمیق همدلی می‌تواند گاهی اوقات اجتماعی شدن را طاقت فرسا کند، زیرا آنها احساسات و انرژی دیگران را جذب می‌کنند.

اما همچنین آنها را شنوندگان و دوستان استثنایی می کند. آنها واقعاً به احساسات و تجربیات دیگران اهمیت می دهند و اغلب اولین کسانی هستند که در مواقع ضروری به آنها آرامش یا توصیه می کنند. همدلی آنها گواهی بر هوش هیجانی باورنکردنی آنهاست، و به ما یادآوری می کند که هوش به اشکال مختلفی وجود دارد، نه فقط فکری.

سخن پایانی

درک رفتار انسان سفری جذاب است. مانند پوست کندن یک پیاز است که لایه به لایه پیچیدگی ها و تفاوت های ظریف را آشکار می کند. این رفتارهایی که مورد بحث قرار گرفتیم، که توسط افراد بسیار باهوشی که با معاشرت با هم دست و پنجه نرم می‌کنند نشان داده می‌شوند، تنها برشی از طیف گسترده‌ای از تجربیات انسانی هستند.

تحقیقات نشان داده است که افراد ضریب هوشی بالا اغلب پدیده ای به نام تحریک پذیری بیش از حد را نشان می دهند، افزایش حساسیت به محرک ها که می تواند منجر به واکنش های شدید نسبت به محیط آنها شود. اما این رفتارها بیش از واکنش به محرک ها، بخشی جدایی ناپذیر از وجود آنهاست. آنها ادراکات، تعاملات و مشارکت خود را در دنیای اطراف خود شکل می دهند.

همانطور که تنوع زیستی به یک اکوسیستم سالم کمک می کند، تنوع در رفتار و فرآیندهای فکری انسان، چشم انداز اجتماعی ما را غنی می کند. نوآوری، همدلی و درک عمیق‌تر از دنیای اطراف را تقویت می‌کند.

بنابراین دفعه بعد که با فردی روبرو شدید که ممکن است با هنجارهای اجتماعی مطابقت نداشته باشد، به یاد داشته باشید که آنچه ما را متفاوت می کند ما را منحصر به فرد می کند. این تفاوت ها هستند که به تجربه مشترک انسانی ما رنگ و عمق می بخشند. بیایید آنها را جشن بگیریم نه اینکه به آنها انگ نزنیم. زیرا در ملیله بزرگ زندگی، هر نخ مهم است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × 1 =

دکمه بازگشت به بالا