;
تفریح و سرگرمیحکایت

ضرب المثل آواز خر در چمن | حکایت مردی که در حمام آواز می خواند و فکر می کرد که خواننده است!

ضرب المثل آواز خر در چمن: در قدیم همانند امروز خبری از حمام در خانه ها نبود و مردم برای حمام کردن به حمام های عمومی می رفتند. در این حمام ها، به خاطر ارتفاع زیاد کف زمین تا سقف و همچنین به خاطر اینکه غیر از حوض آب، چیز دیگری در آن نبود، جای مناسبی برای آواز خواندن بود و باعث می شد که صدای انسان ها، بسیار زیبا و گوشنواز به چشم بیاید.

شاید بپسندید: چه کسی مرد نگون بخت را در رستوران مسموم کرده است!؟

ضرب المثل آواز خر در چمن

روزی شخصی برای نظافت به حمام می رود، از قضا غیر از او، کس دیگری در حمام حضور نداشت، به همین خاطر برای فرار از تنهایی و سکوت، شروع به آواز خواندن کرد. بعد از مدت کوتاهی شروع به تعریف از صدای خود کرد و آن را بهترین صدا می دانست.مرد با خود گفت : ” چرا با این همه استعدادی که در آواز خواندن دارم،هیچگاه از آن استفاده نکرده ام؟ حتما می توانم یکی از بهترین خوانندگان دربار شوم و سکه های طلا هدیه بگیرم” !

مرد پس از حمام، به سرعت به خانه رفت تا خود را آماده ی حضور در قصر پادشاه کند. بهترین لباس خود را پوشید و به طرف قصر پادشاه حرکت کرد. پس از رسیدن به قصر، به نگهبانان گفت : ” من بهترین آوازه خوان هستم، می خواهم استعداد خود را فقط برای پادشاه به نمایش بگذارم، یقین دارم که پادشاه صدای مرا بسیار می پسندد” .

نگهبانان پس از دیدن اعتماد به نفس بالای مرد، به او اجازه ی حضور دادند. شاه نیز اجازه ی حضور داد و مرد به همراه بسیاری از درباریان به نزد شاه رفت. با دستور شاه، مرد شروع به خواندن کرد. چند لحظه ای از خواندن مرد نگذشته بود که صدای اعتراض همه بلند شد که : ” این چه صدای غیرقابل تحملی است ! “. مرد نیز خود متوجه شده بود که آواز او، آن آواز داخل حمام نیست، تلاش می کرد تا صدای بهتری به گوش جمع برساند، اما بی فایده بود. در نهایت شاه بسیار خشمگین شد و گفت : ” ای مرد ! ما را مسخره کرده ای؟ این چه صدایی است؟ آوازت همچون آواز خر در چمن است ”

مرد گفت : ” باور کنید صدای من بسیار دلنشین است، اگر اجازه بدهید یک خمره را تا نصف پر از آب کنند و نزد من بیاورند تا صدای واقعی خود را به گوشتان برسانم ” .

شاه نیز از شدت بیکاری و گذران وقت، با پیشنهاد مرد موافقت کرد.

نگهبانان خمره را حاضر کرده و مرد سر خود را درون خمره برد و شروع به آوازخوانی کرد. پس از چند لحظه خود مرد متوجه شد که این صدا نیز،همانند آن صدای داخل حمام نیست و با ناراحتی سرش را از خمره بیرون آورد. شاه بسیار خشمگین شد و گفت : ” تو قصد مسخره کردن ما را داشتی، اکنون دستور می دهم که نگهبانان با چند ترکه تو را ادب کنند. ترکه ها را در آب خمره می گذارند تا خیس شود و تو را مجازات می کنند.آن قدر این کار تکرار می شود که دیگر آبی در خمره باقی نماند” .

نگهبانان شروع به ترکه زدن به مرد کردند. با هر بار ترکه زدن، مرد خدا را شکر می کرد.پس از مدتی شاه به نگهبانان گفت : ” دست نگهدارید ! دوست دارم بدانم که این مرد، چرا پس از هر ترکه ای که می خورد، خدا را شکر می کند ” !

مرد گفت : ” پادشاه ! من قصد داشتم که شما وبقیه را با خود به حمام ببرم تا در آنجا آوازخوانی کنم، اگر شما می آمدید و دستور می دادید که ترکه ها تا تمام شدن آب حوض حمام، ادامه پیدا کند، به طور قطع کشته می شدم ” !

شاه از جواب مرد بسیار خندید و دستور عفو او را صادر کرد.

شاید بپسندید: کدامیک از این دو مرد، نوزاد واقعی خودش را در بغل دارد!؟

ضرب المثل آواز خر در چمن

کاربرد ضرب المثل آواز خر در چمن

این ضرب المثل زمانی به کار می رود که شخص، اعتماد به نفس کاذبی داشته و خود را برتر و بالاتر از دیگران می داند.

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

بیشتر بخوانید: داستان کوروش کبیر و پانته آ: دراماتیک ترین داستان ایران

برایتان جالب خواهد بود

شاید بپسندید: چیستان: کدام شهر است که اگر حرف آخرش را برداریم متضاد نسیه می شود!؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نه + 17 =

دکمه بازگشت به بالا