;
تفریح و سرگرمیحکایت

حکایتی از تجربیات یک پدر | راز دل به زن مگو، با نو كیسه معامله نكن و با آدم كم عقل رفیق نشو!

حکایتی از تجربیات یک پدر: پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن:راز دل به زن مگو با نو كیسه معامله نكن با آدم كم عقل رفیق نشو.

بیشتر بخوانید: با دلیل بگوئید که کدامیک از این دو زن ثروتمندتر است!؟

حکایتی از تجربیات یک پدر

بعد از این که پدر از دنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش به او چنین وصیتی کرده؟ پیش خودش گفت : «امتحان کنم ببینم پدرم درست گفته یا نه». هم زن گرفت، هم قرض کرد هم با آدم کم عقل دوست شد.

روزی زن جوان از خانه بیرون رفت. مرد فوری رفت گوسفندی آورد و در خانه کشت و خون گوسفند را دور خانه ریخت و لاشه اش را زیرزمین پنهان کرد. زن وارد خانه شد و به شوهرش گفت : «چه شده؟ خون ها مال چیست؟» مرد گفت : «آهسته حرف بزن. من یک نفر را کشته ام. او دشمن من بود. اگر حرفی زدی تو را هم می کشم. چون غیر از من و تو کسی از این راز خبر ندارد. اگر کسی بفهمد معلوم می شود تو گفته ای.»

زن، تا اسم کشته شدن را شنید، فوری به پشت بام رفت و صدا زد : «مردم به فریادم برسید. شوهرم یک نفر را کشته، حالا می خواهد مرا هم بکشد.» مردم ده به خانه آنها آمدند.

کدخدای ده که کم عقل بود و دوست صمیمی آن مرد بود فوری مرد را گرفت تا به محکمه قاضی ببرد. در راه که می رفتند به آدم نوکیسه برخوردند. مرد نوکیسه که از ماجرا خبر شده بود دوید و گریبان مرد را گرفت و گفت : «پولی را که به تو قرض داده ام پس بده. چون ممکن است تو کشته بشوی و پول من از بین برود.»

به این ترتیب، مرد، حکمت این ضرب المثل را دانست. سپس لاشه گوسفند را نشان داد و اصل ماجرا را به قاضی گفت و آزاد شد.

راز دل به زن مگو با نو كیسه معامله نكن با آدم كم عقل رفیق نشو.

شاید بپسندید: یک ذهن خلاق می‌تواند قاتل عروس را در یک نگاه شناسایی کند!

حکایتی از تجربیات یک پدر

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

شاید بپسندید: چیستان: آن چیست که روز را شروع می‌کند و کار را تمام!؟

 

 

 

 

برایتان جالب خواهد بود

بیشتر بخوانید: رابطه شخصیت و گروه خونی | گروه خونی‌تان، در مورد شخصیت شما چه می گوید!؟

شاید بپسندید: آزمون تمرکز: در 10 ثانیه اعداد متفاوت را بین اعداد 999 پیدا کنید!

نوشته های مشابه

9 دیدگاه

  1. چه داستان قشنگ و عبرت اموزی پدرم ادم قدیم بود همیشه این داستان وبرام تعریف میکرد واقعا حرفای ادمای قدیم رو باید با طلا نوشت

  2. چه داستان مسخره ای.
    با اینکه دروغ گفته ولی دیگران خبر نداشتند
    چه زن و چه مرد، وقتی تهدید شوند باید برای دفاع از خود کمک بخواهند.
    کدخدا هم عاقل بوده که اون رو به محکمه برده و باید بدهی خودش رو هم پس بده چرا که محکوم به قتل هم هست.

  3. خدایی یه کم زود تصمیم نگرفتی اول فکر میکردی بعد حرف میزدی به نظر من از نوشته های شما، چیزی کمتر ازاین حکایت نداشت

  4. این حکایت حضرت لقمان است به پسرش چرا اعلام نمیکنید از کیه در حقیقت این واقعیت داره

  5. چه عکس با حالی بارک الله به تهیه کننده و نقاش و انتخاب گر این نقش.
    آدم تمام هویت یک ایرانی اصیل و دلاور و رستم گونه جنگجوی با استقامت و با ایمان و مرد لحظه های سخت وو طاقت فرسا را در این عکس و طرح و نقاشی می‌تونه ببینه .طرحی از مردان دوران سخت و در عین حال شیرین و تاریخی سرزمین شیران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + 1 =

دکمه بازگشت به بالا