اگر این 6 کار را در جمع انجام می دهید، نشان می دهد که هوش عاطفی پایینی دارید!
نشانه های هوش عاطفی پایین: هوش عاطفی تنها فقط به نحوه برخورد با احساساتتان نیست، بلکه به نحوه تعامل شما با دیگران نیز مربوط می شود. روشی که خود را در ملاء عام نشان می دهید، روشی که به مردم پاسخ می دهید و حتی زبان بدن شما می تواند چیزهای زیادی را در مورد آگاهی عاطفی شما نشان دهد.
حقیقت این است که برخی از رفتارها میتوانند باعث شوند که شما را فاقد هوش هیجانی بدانند، بدانید بدون اینکه خودتان متوجه شوید. در ادامه این مطلب با نشانه های هوش عاطفی پایین همراه باشید.
نشانه های هوش عاطفی پایین
عادات کوچک ممکن است بی ضرر به نظر برسند، اما می توانند تأثیری ماندگار در اطرافیانتان بگذارند. اگر تا به حال به این فکر کرده اید که آیا رفتار عمومی شما به نفع شما است یا علیه شما، وقت آن است که نگاه دقیق تری داشته باشید.
در اینجا شش کاری وجود دارد که ممکن است در جمع انجام دهید که نشان دهنده هوش هیجانی پایین است؛ معرفی شده است. مهمترین نشانه های هوش عاطفی پایین عبارتند از:
شما بیشتر صحبت می کنید تا گوش دادن
وقتی بیشتر صحبت می کنید تا گوش دادن، ممکن است متوجه نشوید که چه تاثیری بر افراد اطرافتان می گذارد. مکالمات باید یک خیابان دو طرفه باشد، اما اگر همیشه شما هستید که بحث را هدایت میکنید، ممکن است دیگران احساس کنند که شنیده نمیشوند یا مهم نیستند.
ممکن است فکر کنید که در حال تعامل هستید، اما در واقعیت، ممکن است نادیده گرفته شود – به خصوص اگر به ندرت سؤال بپرسید یا آنچه را که طرف مقابل می گوید تصدیق کنید. افراد با هوش هیجانی بالا میدانند که گوش دادن فقط به این نیست که وقتی شخص دیگری صحبت میکند ساکت بمانید، بلکه به معنای جذب واقعی آنچه گفته میشود است.
آنها به لحن، زبان بدن و احساسات پشت کلمات توجه می کنند. آنها باعث می شوند دیگران احساس کنند دیده می شوند و مورد احترام هستند، که به طور طبیعی روابط را تقویت می کند. اگر متوجه شدید که بر مکالمات مسلط هستید، مکث کنید و به دیگران فضایی برای اشتراک گذاری بدهید. سؤالات بعدی بپرسید، علاقه واقعی نشان دهید، و در مقابل تمایل به هدایت همه چیز به خودتان مقاومت کنید.
هرچه بیشتر گوش کنید، افراد بیشتری از حضور شما قدردانی خواهند کرد – و در واقع چیزهای بیشتری از اطرافیانتان یاد خواهید گرفت.
نشانه های اجتماعی و زبان بدن را نمی خوانید
تعاملات اجتماعی چیزی بیش از کلمات هستند – زبان بدن، لحن و حالات چهره همگی نقش مهمی دارند. اما اگر برای دریافت این نشانهها تلاش میکنید، ممکن است زمانی را از دست بدهید که کسی ناراحت است، بیحوصله است یا سعی میکند موضوع را تغییر دهد.
این می تواند باعث شود که مکالمات یک طرفه به نظر برسد، و بدون اینکه متوجه شوید، ممکن است بی احساس باشید یا از موقعیت خارج شوید. برای مثال، اگر کسی پاسخهای کوتاهی میدهد، به دور نگاه میکند یا بهطور ناراحتی جابهجا میشود، ممکن است آنطور که فکر میکنید درگیر مکالمه نباشد.
نادیده گرفتن این نشانه ها و ادامه دادن به گونه ای که گویی هیچ مشکلی وجود ندارد می تواند باعث شود افراد احساس ناشناخته یا حتی آزرده خاطر کنند. هوش هیجانی بالا به معنای توجه به آنچه گفته می شود و نحوه بیان آن است – زیرا گاهی اوقات پیام واقعی در جزئیات غیرکلامی است. در واقع تحقیقات نشان می دهد که 90 درصد ارتباطات غیرکلامی است.
بهبود این مهارت با آگاهی ساده شروع می شود. قبل از واکنش، یک ثانیه وقت بگذارید و مشاهده کنید. آیا طرف مقابل ارتباط چشمی برقرار می کند؟ آیا آنها آرام به نظر می رسند یا متشنج؟ آیا آنها به داخل خم می شوند یا کنار می روند؟ با تنظیم این سیگنالهای ظریف، موقعیتهای اجتماعی را با سهولت بیشتری طی میکنید و باعث میشوید افراد در کنار شما احساس راحتی بیشتری کنند.
نسبت به ناراحتی های جزئی بیش از حد واکنش نشان می دهید
زندگی پر از ناراحتی های کوچک است – خدمات آهسته در یک رستوران، صف طولانی در فروشگاه، یا شخصی که تصادفاً با شما برخورد می کند. اما اگر هر ناامیدی کوچک شما را آزار می دهد، می تواند نشانه ای از هوش هیجانی پایین باشد.
واکنش بیش از حد به مسائل جزئی باعث میشود که شما بیصبر به نظر بیایید، حضور در اطرافتان دشوار باشد و قادر به تنظیم احساسات خود نباشید. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند می دانند چگونه مسائل را در چشم انداز قرار دهند. آنها اجازه نمی دهند ناراحتی های کوچک روحیه یا روزشان را خراب کند.
به جای اینکه به صندوقدار نیش بزنند یا از سر ناامیدی بلند آه بکشند، نفسی می کشند و صبورانه منتظر می مانند. آنها میدانند که همه چیز ارزش واکنش را ندارد و نحوه برخورد با ناراحتیهای کوچک چیزهای زیادی در مورد بلوغ عاطفی آنها میگوید.
اگر می بینید که به راحتی در جمع عصبانی می شوید، سعی کنید قبل از واکنش مکث کنید. از خود بپرسید: “آیا این واقعاً مشکل بزرگی است؟” بیشتر اوقات، پاسخ منفی است. یادگیری رها کردن چیزهای کوچک زندگی را راحتتر میکند – نه فقط برای شما، بلکه برای همه اطرافیانتان.
شما قادر به مدیریت احساسات خود نیستید
آیا می دانید آن لحظاتی که فقط تحت تأثیر احساسات خود هستید و احساس می کنید که آنها در حال اجرای نمایش هستند؟ به نظر می رسد، نحوه مدیریت احساساتمان نقش مهمی در هوش هیجانی ما دارد.
بر اساس روانشناسی، افراد با هوش هیجانی بالا در مدیریت هیجانات خود به ویژه در موقعیت های استرس زا بهتر عمل می کنند. آنها اجازه نمی دهند احساساتشان اعمالشان را دیکته کند. در عوض، آنها احساسات خود را تصدیق می کنند، می فهمند که چرا چنین احساسی دارند، و سپس تصمیم می گیرند که چگونه واکنش نشان دهند.
اگر متوجه شدید که عصبانی هستید، اشک میریزید یا اجازه میدهید احساساتتان در جمع شما را کنترل کنند، ممکن است نشانهای از این باشد که باید روی هوش هیجانی خود کار کنید.
با ابراز همدردی مشکل دارید
همدلی، توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران، جزء حیاتی هوش هیجانی است. می بینید، همانطور که قبلا در مورد آن صحبت کردیم، فقط تشخیص احساسات دیگران کافی نیست. ما همچنین باید با مراقبت و درک به آنها پاسخ دهیم.
وقتی کسی احساسات خود را به اشتراک می گذارد، همیشه به دنبال مشاوره یا راه حل نیست – آنها فقط می خواهند احساس کنند که شنیده می شوند. اما اگر با ابراز همدردی مشکل دارید، ممکن است احساسات آنها را از بین ببرید، موضوع را تغییر دهید، یا به گونهای پاسخ دهید که احساس نارضایتی کنید.
حتی اگر غیرعمدی باشد، این میتواند باعث شود سرد، بیعلاقه یا فاقد عمق عاطفی به نظر برسید. یک جمله ساده، «این واقعا خسته کننده به نظر می رسد» یا «می توانم ببینم چرا چنین احساسی دارید»، می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. این به طرف مقابل اطمینان می دهد که احساساتش معتبر هستند و تنها نیستند.
اگر ابراز همدلی به طور طبیعی انجام نمی شود، با تمرین گوش دادن فعال شروع کنید. توجه کنید، سوالات متفکرانه بپرسید و خود را به جای دیگران بگذارید. وقتی مردم احساس می کنند درک شده اند، به احتمال زیاد به شما اعتماد می کنند و با شما ارتباط برقرار می کنند – و این همان چیزی است که واقعاً روابط را تقویت می کند.
فضای شخصی و مرزها را نادیده می گیرید
هرکسی سطوح راحتی متفاوتی در مورد فضای شخصی دارد، و عدم شناخت آن مرزها می تواند باعث ایجاد احساس ناراحتی در افراد شود. ایستادن بیش از حد نزدیک، لمس کردن کسی بدون اجازه، یا قطع کردن وقت شخصی او می تواند نشانه فقدان آگاهی عاطفی باشد.
این همیشه به فضای فیزیکی هم مربوط نمی شود – تجاوز در مکالمات، پرسیدن سؤالات مزاحم، یا اصرار برای چیزی بیشتر از چیزی که کسی مایل به دادن آن است نیز می تواند نشانه هایی از هوش هیجانی پایین باشد. افراد با آگاهی عاطفی قوی می توانند احساس کنند که شخصی به فضا چه از نظر فیزیکی و چه از نظر احساسی نیاز دارد.
آنها متوجه می شوند که شخصی خود را کنار می کشد، ناآرام به نظر می رسد یا با پاسخ های کوتاه پاسخ می دهد. آنها به جای تحمیل تعامل، به این نشانه ها احترام می گذارند و رفتار خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. درک مرزها فقط به معنای اجتناب از ناهنجاری نیست، بلکه احترام به راحتی و استقلال دیگران است.
اگر متوجه شدید که مردم اغلب در اطراف شما پرتنش به نظر می رسند، به معنای واقعی کلمه و مجازی عقب نشینی کنید. به نحوه واکنش آنها به حضور و انرژی شما توجه کنید. اگر خم شدند، یک قدم به عقب بردارید. اگر آنها بسته به نظر می رسند، به آنها فضایی بدهید تا با شرایط خودشان صحبت کنند.
هر چه بیشتر به فضای شخصی و مرزها احترام بگذارید، افراد احساس راحتی و احترام بیشتری در اطراف شما خواهند داشت.
سخن نهایی
اگر کمی از خود را در این نکات می بینید، استرس نداشته باشید. همه ما گاهی نشانه هایی از هوش هیجانی پایین را نشان می دهیم. نکته مهم این است که آن را تصدیق کنید و برای بهبود آن تلاش کنید.
هوش عاطفی چیزی نیست که شما با آن یا بدون آن به دنیا آمده باشید – این مهارتی است که می توان آن را در طول زمان توسعه داد و تقویت کرد. با مشاهده رفتار خود در جمع شروع کنید. به نحوه تعامل خود با دیگران، واکنش خود به موقعیت های مختلف و میزان مدیریت احساسات خود توجه کنید.
از خود بپرسید: آیا واقعاً گوش می دهم یا فقط منتظر نوبتم برای صحبت هستم؟ آیا من احساسات دیگران را می شناسم و به آنها پاسخ می دهم؟ آیا من احساسات خود را به طور موثر مدیریت می کنم؟ این تفکرات خود اولین قدم برای تقویت هوش هیجانی شماست.
با خودت صبور باش تغییر یک شبه اتفاق نمی افتد. اما هر قدم کوچکی که در جهت بهبود هوش هیجانی خود بردارید، در دراز مدت تفاوت بزرگی ایجاد خواهد کرد.