;
تفریح و سرگرمی

حکایت مرغش یک پا دارد!

حکایت مرغش یک پا دارد: هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان حکایت مرغش یک پا دارد را برایتان بازگو کنیم.

داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و عالی ترین نکات اخلاقی را به مخاطب ارائه می دهند. این داستان ها سرشار از پند و اندرز و توصیه های اخلاقی است. در ادامه با وب سایت چشمک و ضرب المثل یا حکایت مرغش یک پا دارد همراه باشید.

شاید بپسندید: حکایت حرف مرد یکی است !

حکایت مرغش یک پا دارد

در ایام قدیم پیرمرد باهوشی به نام ملانصرالدین زندگی می کرد. او متوجه شد که همه اهالی برای حاکم جدید شهر هدیه ای می دهند. ملا گرچه علاقه ای به این نوع پابوسی ها نداشت ولی خواست طبق رسم و رسوم شهر هدیه ای برایش ببرد و حاکم را از مشکلات مردم شهر آشنا کند. به همین خاطر به همسرش گفت: «یکی از مرغ های خانه را بگیر و بپز تا برای حاکم ببرم.»

همسر با سلیقه اش مرغ پخته شده را با سبزی های معطر و خوش رنگ تزئین کرد و درب آن را بست و به دست ملا سپرد. بوی خوب مرغ پخته شده دل ملانصرالدین را برد و با خود گفت: « اگر حاکم جدیدی نداشتیم الان با همسرم مشغول خوردن این مرغ خوشمزه بودم.»

پیرمرد برای حاکم مرغ بریان شده می برد!

اما چاره ای نبود. ملانصرالدین غذا را در دستش گرفت و راه افتاد. توی راه دو سه بار سر پوش غذا را برداشت و به مرغ پخته نگاهی انداخت. با خود گفت: احتمالا غذا را که به حاکم بدهم، او به تنهایی غذا را نمی خورد و به من هم تعارف می کند آن وقت با همدیگر غذا را می خوریم. بعد چند قدمی که بر داشت باز با خود گفت: «نکند حاکم اصلاً تعارف نکند یا شاید هم ناهار خورده باشد و غذا را برای شامش نگه دارد.»

اما بالاخره بوی مطبوع مرغ باعث شد ملانصرالدین دیگر طاقت نیاورد و در گوشه ای بنشیند و یک ران مرغ را به دندان بکشد. فوراً لب و لوچه اش را پاک کرد و پشیمان شد با خود گفت: «این چه کاری بود من کردم. حالا اگر حاکم مرغ یک پا را ببیند چه می گوید؟، کاش برگردم و فردا با مرغ پخته ی دیگری به دیدنش بروم.»

احتمالاً بپسندید: اول چی دیدی تا بگم واقعا به لحاظ شخصیتی چه جور آدمی هستی!

 مرغش یک پا دارد

کمی با خودش بگو مگو کرد و به این نتیجه رسید که همان مرغ دست خورده را به حاکم هدیه دهد. مقداری از سبزی های دور و بر مرغ را روی قسمتی که کنده شده بود، ریخت و راه افتاد. به هر حال بعد از مدتی به مقصد رسید.

شاید بپسندید: حکایت دسته گل به آب داده!

رسیدن به خانه حاکم

وارد خانه ی حاکم شد. ورود حاکم جدید را به شهرشان خیر مقدم گفت و بعد از تعاریف و خوش و بش هایش گفت: «ای حاکم همسرم آشپز خوبی است. از او خواستم برای تان مرغی بپزد که دست پختش را بچشید. شاید این کار باعث شود از این به بعد گاهی برای خوردن دست پخت همسرم هم که شده به خانه ی ما بیایید.»

حاکم از لطف و محبت ملانصرالدین و همسرش تشکر کرد؛ درب قابلمه را کنار زد و در یک نگاه فهمید که مرغ توی سینی یک پا دارد. ملانصرالدین همان لحظه در فکر فرو رفت که اگر حاکم از او سوال پرسید چه جوابی بدهد.

حاکم خندید و گفت: «حتما همسر شما یک لنگ مرغ را خورده که از خوشمزه بودن غذا مطمئن شود.»

ملانصرالدین نمی دانست چه جواب بدهد. ناگهان از پنجره ی اتاق چشمش به غازهای کنار استخر خانه ی فرمانروا افتاد که روی یک پا ایستاده بودند. با اطمینان خنده ای کرد و گفت: «نه قربان، سال هاست که همسر من آشپزی می کند و به این چشیدن ها نیازی ندارد»

حاکم گفت: «پس چرا مرغی که برای من آورده ای، یک پا دارد؟»

ملانصرالدین خندید و گفت: «باید بگویم همه ی مرغ های این شهر یک پا دارند. لطفا از همین پنجره غازهای خانه ی خودتان نگاه کنید؛ همه روی یک پا ایستاده اند.»

برایتان جالب خواهد بود: آیا راحت برای کارهات تصمیم می گیری!؟| اگه نمی دونی فقط بگو تو نگاه اول چی دیدی!

حاضر جوابی پیرمرد

فرمانروا به غازهای کنار استخرش نگاه کرد. همه روی یک پا ایستاده بودند. در همین موقع یکی از کارکنان خانه او با چوب دنبال غازها افتاد تا آنها را به لانه شان ببرد. آغازها به طرف لانه دویدند. فرمانروا به ملانصرالدین گفت: «تو دروغگو هستی، می بینی که آنها دو پا دارند.»

ملانصرالدین گفت: «اولا اگر با آن چوب شما را هم دنبال می کردند، غیر از دو پایی که داشتید، دو پا هم قرض می کردید و در میرفتید؛ در ثانی من این مرغ را زمانی اگرفته ام که با خیال راحت استراحت می کرده و فقط یک پا داشته است. حاکم فهمید که نمی تواند از پس زبان ملانصرالدین برآید. به کارکنانش گفت: «این مرغ یک پا را به داخل خانه ببرید تا با زن و بچه ام بخوریم».

احتمالاً بپسندید: آزمون هوش ریاضی سخت: اگه رمزگشایی ات خوبه تو 3 ثانیه به جای علامت سوال، عدد مناسب بگذارید!

حکایت مرغش یک پا دارد

کاربرد ضرب المثل

از آن روزگار به بعد به کسی که حرف غیر منطقی و بیهوده ای بزند و با لجبازی روی حرف خودش هم بایستد، می گویند: «مرغش یک پا دارد.»

احتمالاً بپسندید: با انتخاب یکی از شیرهای تصویر، ویژگی اصلی شخصیتی خود را بشناسید!

ملانصرالدین کیست؟

همه ما از  کودکی با داستان های ملانصرالدین آشنایی داریم.ملا نصرالدین، شخصیتی داستانی و بذله‌گو در فرهنگ‌های عامیانه ایرانی، آذربایجانی، ترکیه ای، افغانستانی، عربی، قفقازی، هندی، پاکستانی و بوسنی است که حتی در یونان هم محبوبیت زیادی دارد و در بلغارستان هم شناخته شده‌است. ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگر به عنوان شخصیتی بذله گو اما نمادین محبوبیت دارد. امروز در این مطلب به داستان ملا نصرالدین و حکایت مرغش یک پا دارد، پرداختیم.

برایتان جالب خواهد بود: اگه خدای ریاضیاتی با توجه به سه معادله اول گربه، نوزاد و پستانک، معادله چهارم را حل کن!

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

برایتان جالب خواهد بود: قابل توجه افراد تیزبین: اگه تو نگاه اول اشکال تصویر رو بگی واقعا تیزبین و نابغه ای!

 

 

 

 

تمرکز و عدم تمرکز چیست؟

تمرکز، توانایی ایجاد دقت بر روی یک کار بدون تأثیر محرک های داخلی و خارجی است. به طور خلاصه، تمرکز به معنای کنترل ذهن است. تمرکز به عنوان یکی از پیش نیازهای موفقیت پذیرفته شده است. اما عدم تمرکز به معنای کنترل ذهن توسط محرک های درونی و بیرونی است. به این ترتیب عدم تمرکز و کمبود آن، امکان یادگیری و کار با کیفیت را با خلل ایجاد می کند.

احتمالاً بپسندید:یه چهره تو این تصویر مخفی شده، تیزبین باشی می تونی تو یه نگاه پیداش کنی!؟

دلایل عدم تمرکز چیست؟

می تواند علل روانی، محیطی و فیزیولوژیکی داشته باشد. نکته مهم این است که سعی کنیم اثرات این علل را به حداقل برسانیم. اعتیاد به فناوری نیز یکی از عواملی است که اخیراً باعث عدم تمرکز می شود.

شاید بپسندید: تیز و دقیق باشی سه تا تفاوت تصویر سگ مزرعه را پیدا می کنی!

اهمیت این آزمون های تصویری برای افزایش تمرکز

تصاویری شبیه تصویر فوق می توانند قدرت تمرکز و دقت شما را افزایش دهند. شما با حل مرتب معماها و سوالات هوش و تصاویر این چنین، مغز خود را به فعالیت وادار می کنید. این مسئله به افزایش تمرکز، دقت و جزئی نگری شما خواهد افزود.برای حل سوالات هوش و تصاویر پازلی، دقت کردن حرف اول برای موفقیت است. اکنون نیز به دقت به تصویر نگاه کنید.

برایتان جالب خواهد بود: اگه تیز و زبلی، 3 تفاوت تصویر سگ شکاری رو پیدا کن!

آلزایمر و فعالیت مغز و  بازی های فکری

محققان دریافته اند که بخشی از اختلالات مغزی و رشد بیماری هایی همچون فراموش و آلزایمر با کاهش فعالیت های مغزی در ارتباط است. لذا برای جلوگیری و یا احمالا رشد این بیماری ها، باید تحرک مغز را افزایش داد. سوالات ریاضی شبیه سوال هوش ریاضی جاضر می تواند سبب افزایش عملکرد مغز شود. حل صحیح این سوال، نیازمند تمرکز و دقت است. در واقع تنها راه حل پاسخ به این سوالات نیز همین نکته است. بر همین اساس سوالاتی از این دست در کنار ایجاد سرگرمی برای سلامت مغز بسیار مفید هستند.

احتمالاً بپسندید: حکایت پا را از گلیم خود درازتر کردن!

اهمیت سوالات هوش

این سوالات به شما کمک می کنند که عملکرد مغز شما افزایش پیدا کند. در دنیای کنونی که فعالیت بدنی و مغزی کاهش پیدا کرده است این سوالات هوش می تواند دقت، تمرکز و جزئی نگری شما را افزایش دهد. این مسئله از بیماری های مختلف مغزی نیر الزایمر و … می تواند جلوگیری کند.

برایتان جالب خواهد بود: حکایت ماستمالی کردن!

دیگر داستانها

با همه بله با ما هم بله، حکایتی جالب از روزگاران قدیم!

حکایت خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو !

 حرف مفت زدن| ضرب المثل حرف مفت زدن از کجا آمد!؟

حکایت جمع کن کاسه کوزه تو

شاید بپسندید: حکایت آنچه تو از رو می خوانی من از بَرَم !

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − ده =

دکمه بازگشت به بالا