حکایت
-
داستان پسر عیاش بازرگان: حکایت پدری که به پسرش خودکشی کردن آموزش داد!
در روزگارهاى گذشته، در شهر اصفهان، مرد تاجرى زندگى مىکرد که ثروت بىحساب داشت ولى خداوند جز يک پسر، اولاد…
بیشتر بخوانید » -
حکایت پسر باسواد چوپان | حکایت پسری که وقتی باسواد شد، کار باباش رو چند برابر کرد!
چوپانی را فرزندی بود زیرک و کاردان و این پسر کمک پدر همی کرد در شمارش و آمارگیری از گوسفندان.…
بیشتر بخوانید » -
حکایت بار الاغ را که بردارند پالانش را هم به مقصد نمی رساند!
هیزم شکنی، الاغ و شتری داشت و از آنها برای حمل هیزمش کمک می گرفت. هیزم ها را بار آنها…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شنیدنی پادشاه و پیرزن | پیرزنی که مسجد ساخته شده توسط شاه را به نام خود کرد!
پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شاه عیاس و درباریان چاپلوس | درسی که شاه عباس با مدفوع اسب به چاپلوس های دربار داد!
شاه عباس صفوی” رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیان ها بجای تنباکو، ازسرگین…
بیشتر بخوانید » -
حکایت جالب و شنیدنی گوژپشت و خیاط از سری داستانهای هزار و یک شب!
خیاط متوجه شد که گوژپشت کوچکی در مقابل مغازه او نشسته، تنبور می نوازد و ترانه ای را زمزمه می…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شوکت خانم و کریم خان زند: داستانی زیبا با پایانی خوش!
در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوکت» در زمان کریم خان زند زندگی میکرد. انگشتر الماس بسیار…
بیشتر بخوانید » -
بخش پایانی قصه شاه عباس و سه دختر زیبا| فالگوشی شاه سبب شد تا حمال یک دختر شود!
شاه عباس هوس نمود تا با لباس درویش(شخصی بی پول و فقیر با لباس های پاره) سری به محله های…
بیشتر بخوانید » -
بخش دوم حکایت شاه عباس و سه دختر زیبا| فالگوشی شاه سبب شد تا حمال یک دختر شود!
شاه عباس سری بالا نموده، در چهره آنها نگاهی کرد و گفت: دوشیزگان محترم می دانید برای چه احضار شده…
بیشتر بخوانید » -
شاه عباس و سه دختر زیبا | فضولی و فالگوشی شاه عباس سبب شد تا حمال یک دختر شود!
شاه عباس هوس نمود تا با لباس درویش(شخصی بی پول و فقیر با لباس های پاره) سری به محله های…
بیشتر بخوانید »