حکایت
-
داستان ضرب المثل چیزی در چنته نداشتن!
در زمانهای قدیم مردم معمولا از کلمه چنته بسیار استفاده میکردند، چرا که قصد آنها مخفف کردن کلمه بود چند…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل شاخ و شانه کشیدن!
در گذشته، راه و رسم گدایی تا این اندازه پیشرفت نکرده بود که فی المثل باند و جمعیت و تشکیلات…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل خوشی زیر دلش زده!
در زمانهای قدیم فردی که دارای پول بسیار از حد تصوری بود، در روستایی زندگی میکرد که همیشه و در…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل به جمالت نناز به تبی بند است!
به جمالت نناز به تبی بند است: زیبایی و ثروت یکی از چیزهایی هستند که نمی توان برای همیشه روی…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل پته اش روی آب افتاده است!
داستان ضرب المثل پته اش روی آب افتاده است: زمانی که راز و اسرار مگوی شخصی فاش شود اصطلاحا می…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه شنیدنی یک جفت جوراب زنانه | داستانی جالب از عزیز نسین نویسنده ترک!
داستان کوتاه شنیدنی یک جفت جوراب زنانه: هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم…
بیشتر بخوانید » -
داستان تاریخی حضرت سلیمان و زبان گربه ها!
حضرت سلیمان و زبان گربه ها: مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به…
بیشتر بخوانید » -
داستان شنیدنی داماد حاکم | داستان دزدی که با یک کار خوب، داماد حاکم شد!
داستان شنیدنی داماد حاکم: حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید …که دخترش را به چه…
بیشتر بخوانید » -
داستان شنیدنی شیر مغرور و موش!
داستان شنیدنی شیر مغرور و موش: روزی روزگاری جنگلی سرسبز بود که حیوانات زیادی در آن زندگی می کردند. خرس،…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شنیدنی ضرب المثل شریک دزد و رفیق قافله!
شریک دزد و رفیق قافله: در روزگاران قدیم تجار و مردم برای رفت و آمد در بین شهر ها از…
بیشتر بخوانید »