حکایت
-
حکایتی از تجربیات یک پدر | راز دل به زن مگو، با نو كیسه معامله نكن و با آدم كم عقل رفیق نشو!
پدر از دنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش به او چنین وصیتی کرده؟ پیش خودش گفت : «امتحان…
بیشتر بخوانید » -
حکایت جالب بلدرچین و کشاورز | کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!
بلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیشه نگران این بود که مبادا صاحب مزرعه محصولاتش را درو کند.هر روز…
بیشتر بخوانید » -
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو | داستان مردی که برای نجات جانش خود را به دیوانگی زد!
روزی بلایی آسمانی موجب شد تا تمام مردم شهر به جز یک نفر که قبلا از شهر خارج شده بود…
بیشتر بخوانید » -
داستان عشق به پستچی | داستان دختری 14 ساله که عاشق جوان پستچی محلشان شد!
خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم و نامه را بگیرم ، او پشتش به من بود. وقتی برگشت قلبم…
بیشتر بخوانید » -
حکایت حاجی کنس و ننه خدیجه : داستان در رمزگشایی این سوال که مردان بیشتر مکارند یا زنان!؟
در زمان قدیم پیرمرد طماع و خسیس و نخوری بود معروف به ” حاجی کنس ” که ثروت سرشاری جمع…
بیشتر بخوانید » -
حکایت جالب و شنیدنی باز فیلش یاد هندوستان کرده!
یکی از بزرگترین تاجرهای هندوستان در یکی از سفرهای خود فیلی را می خرد تا بتواند آن را به جاهای…
بیشتر بخوانید » -
داستان جالب و شنیدنی نه کور می کند نه شفا می دهد!
در ایام گذشته قصابی در یک محله زندگی می کرد. یکی از روزها یکی از چشم های قصاب به شدت…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شاگرد پارچه فروش و زن هوس باز | جوانی که به گناه خود را آلوده نکرده و خدا به او نام نیک عطا کرد!
شاگرد جوان پارچه فروشی هر روز صبح به مغازه می امد. مغازه را آب و جارو می کرد و آنچه…
بیشتر بخوانید » -
حکایت آرزوی دختر فقیر | پادشاهی که قالیچه جهیزیه دختر فقیر را به دوش کشید!
پادشاهى در کوچه و بازار گردش مىکرد. از داخل خرابهاى صدائى به گوش او خورد. از لاى در داخل خرابه…
بیشتر بخوانید » -
از چاله درآمدن و به چاه افتادن | حکایت شنیدنی مار و لاک پشت از کلیله و دمنه!
سنگ پشت (لاک پشت) در لاک خودش کز کرده بود و غصه مي خورد . نمي دانست با اين همه…
بیشتر بخوانید »