بازی های قدرت در محل کار؛ نادیده گرفتنشان به ضرر شماست!
بازی های قدرت در محل کار: اگر تا به حال تحت تأثیر سیاست های اداری قرار گرفته اید، توسط یک همکار تضعیف شده اید، یا فقط احساس می کنید در حالی که دیگران از نردبان بالا می روند، گیر کرده اید، می دانید منظور من چیست. در این مطلب به مهمترین بازی های قدرت در محل کار خواهیم پرداخت.
بازی های قدرت در محل کار
کتاب 48 قانون قدرت اثر رابرت گرین را مطالعه کنید. این کتاب در مورد خوب بودن نیست، بلکه در مورد موثر بودن است. و در حالی که برخی از درسهای آن بیرحمانه هستند، استفاده از آنها (از لحاظ اخلاقی) به من برتری غیرقابل انکاری در حرفهام داده است. بنابراین، حقایق سختی که به من کمک کرد تا به پیش بروم چیست؟ بیایید به بازی های قدرت در محل کار برسیم.
کاری نکنید که رئیس خود احساس کوچکی کند
آیا تا به حال در موقعیتی قرار گرفتهاید که کارتان را بهطور استثنایی به خوبی انجام دادهاید، فقط به این دلیل که نادیده گرفته شدهاید، کنار گذاشته شدهاید یا حتی به خاطر آن تنبیه شدهاید؟ شما فکر می کنید که افراد بالاتر را تحت تاثیر قرار می دهید، اما در عوض، آنها شما را به عنوان یک تهدید می بینند.
این به این دلیل است که مردم، به ویژه صاحبان قدرت، همیشه به شایستگی پاداش نمی دهند. گاهی اوقات از آن می ترسند. 48 قانون قدرت روشن می کند: اگر به رئیس خود احساس ناامنی دهید، خود را برای شکست آماده کرده اید.
قبل از اینکه کتاب را بخوانم این را به سختی یاد گرفتم. در اوایل کارم، در پروژه ای فراتر رفتم و انتظار شناخت داشتم. در عوض، مدیرم مشارکت های من را کم اهمیت جلوه داد و مطمئن شد که من به جلسات سطح بالا دعوت نمی شوم. مدتی طول کشید تا متوجه اشتباهم شدم – او را بد جلوه داده بودم.
هوشمندانه بازی کنید کاری کنید که رئیستان احساس امنیت کند، نه تهدید.
به آنها اجازه دهید در صورت لزوم اعتبار خود را به دست آورند، و به طور نامحسوس خود را در جایگاهی ضروری قرار دهید بدون اینکه آن را آشکار کنید. سرکوب استعدادهایتان نیست، بلکه این است که بدانید چه زمانی و چگونه آنها را نشان دهید.
شهرت همه چیز است
گرین تأکید می کند: “خیلی به شهرت بستگی دارد – با زندگی خود از آن محافظت کنید.” و حق با اوست در دنیای حرفه ای، ادراک غالباً بر واقعیت غلبه دارد. شهرت قوی اعتماد را ایجاد می کند، درها را باز می کند و باعث احترام می شود.
از سوی دیگر، شهرت آسیبدیده، چه به دلیل اشتباهات، شایعات یا قضاوتهای نادرست میتواند شما را بدون توجه به مهارتها یا شایستگیهایتان باز دارد. مردم به سرعت نظرات خود را شکل می دهند، و هنگامی که یک روایت ایجاد شود، تغییر آن دشوار است.
نکته کلیدی این است که در مورد نحوه درک شما عمدی باشید. به وعده ها عمل کنید، به طور موثر ارتباط برقرار کنید، و درگیری ها را به صورت دیپلماتیک مدیریت کنید. از پویایی محیط کار آگاه باشید و اجازه ندهید دیگران شهرت شما را برای شما تعریف کنند.
هر چیزی بهایی دارد
بنابراین این نکته احتمالا آشنا به نظر می رسد، درست است؟ همانطور که می گویند “چیزی به نام ناهار رایگان وجود ندارد”. با این حال، بسیاری از مردم دچار این توهم میشوند که فرصتها، لطفها یا هدایا بدون هیچ رشتهای به دست میآیند. آنها نمی کنند. آنها هرگز انجام نمی دهند. بگذارید یک مثال بزنم:
در اوایل کارم، یک بار همکار ارشدی داشتم که مرا زیر بال خود گرفت. او توصیه هایی به من کرد، افراد مهم را به من معرفی کرد، و حتی برای ارتقای شغلی من تلاش کرد. فکر می کردم خوش شانس هستم، تا اینکه متوجه شدم او در ازای آن انتظار وفاداری تزلزل ناپذیر دارد. وقتی کورکورانه از یکی از تصمیمات مشکوک او حمایت نکردم، سریع واکنش نشان داد.
48 قانون قدرت به این موضوع کمک می کند، وقتی کسی چیزی را به شما می دهد، انتظار دارد چیزی را پس دهید. خواه حسن نیت، نفوذ یا اهرم فشار بر شما باشد، همیشه هزینه ای دارد.
غذای آماده؟
آگاه باشید. در صورت نیاز کمک بپذیرید، اما همیشه از خود بپرسید: این شخص چه چیزی از این کار به دست می آورد؟ گرفتار بدهی های نامرئی نشوید. اگر چیزی برای درست بودن خیلی خوب به نظر می رسد، فرض کنید که درست است.
اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند
من میتوانم بگویم که قویترین درس از 48 قانون قدرت این است که «از طریق اعمال خود پیروز شوید، نه با استدلال». در محل کار، افراد زمان زیادی را صرف تلاش برای اثبات خود با کلمات می کنند، بحث، توجیه یا دفاع از ایده های خود. اما کلمات فقط تا آنجا پیش می روند. تأثیر واقعی از نتایج حاصل می شود.
زمانی مدیری داشتم که نسبت به توانایی من در انجام پروژه های پرمخاطب شک داشت. اولین غریزه من این بود که در مورد من بحث کنم و توضیح دهم که چرا من فرد مناسبی برای این کار هستم.
اما بعد از آن قانون را به یاد آوردم، پیروزی از طریق عمل، نه با کلمات. به جای هدر دادن انرژی برای متقاعد کردن او، روی ارائه تمرکز کردم. من فرآیندها را ساده کردم، ضرب الاجل ها را رعایت کردم و نتایج محکمی به دست آوردم. تا زمانی که پروژه به پایان رسید، نیازی به گفتن نداشتم و او شروع به واگذاری مسئولیت های بزرگتر به من کرد.
بهجای اینکه درگیر سیاستهای اداری و اداری شوید یا سعی کنید به اعتبار خود بپردازید، انرژی خود را در جایی که اهمیت دارد قرار دهید. اجرا کنید. اجرا کنید. نشان بده، نگو!
قدرت یک بازی است
آخرین و شاید مهم ترین درس این است که بفهمیم قدرت یک بازی است. این به این معنی نیست که شغل یا روابط خود را بی اهمیت تلقی کنید، بلکه به معنای تصدیق مانورها و پویایی های استراتژیک در بازی است.
باید بدانید چه زمانی باید خود را ابراز کنید و چه زمانی باید عقب نشینی کنید، چه زمانی صحبت کنید و چه زمانی سکوت کنید. درک این موضوع که هر تعاملی پتانسیل کسب یا از دست دادن قدرت را دارد. هرچه زودتر این موضوع را درک کنید، برای هدایت موفقیت آمیز حرفه خود مجهزتر خواهید بود.
کلام نهایی
قدرت فقط برای مدیران عامل، سیاستمداران یا افراد فوق ثروتمند نیست. این در هر محل کار، هر صنعت و هر شغلی قابل اجرا است. می توانید آن را نادیده بگیرید و به بهترین ها امیدوار باشید، یا می توانید قوانین را یاد بگیرید و از آنها به نفع خود استفاده کنید.
48 قانون قدرت شاید یکی از بهترین کتابهایی باشد که در مورد پویایی محیط کار خواندهام. برخی از درسهای آن سخت هستند، اما واقعیت این است که موفقیت فقط به کار سخت نیست. این در مورد استراتژیک بودن است. اگر در مورد پیشرفت در حرفه خود جدی هستید، به شدت توصیه می کنم آن را بخوانید. زیرا چه بخواهید چه نخواهید، در حال انجام بازی هستید. تنها سوال این است که آیا برای بردن بازی می کنید؟