;
تفریح و سرگرمیحکایت

حکایت ضرب المثل تب کرد و مرد!

ضرب المثل تب کرد و مرد: در ایام قدیم پیرمرد مهربانی با تک پسرش زندگی می کرد. این دو خیلی رابطه عاطفی با یک دیگر داشتند تا این که پیرمرد پس از ماه ها بیماری در بستر جانش را از دست داد. به همین خاطر پسرک شب و روز در حال گریه و زاری بود. همسایه ها و آشنایان هم گروه گروه برای تسلیت گفتن می آمدند و می رفتند.

شاید بپسندید: داستان ضرب المثل شندرغاز (چندرغاز) نمی ارزه!

حکایت ضرب المثل تب کرد و مرد

پسرک یتیم هم در این حین مدام از پدرش تعریف می کرد. به هر گروهی که می رسید، از خوبی ها و رفتارهای  پدرش می گفت و از این که چگونه بیمار شد و دکترش چه کسی بود و چه دوایی خورد و چه شد که مرد. خلاصه همه این اتفاقات را با جزئیات بسیار و با آب و تاب فراوان تعریف می کرد.

این رفت و آمدها تمامی نداشت، پسرک یتیم هم بهترین خوردنی ها را می خرید و جلوی میهمانانش می گذاشت و حسابی پذیرایی می کرد.

شاید بپسندید: داستان ضرب المثل آب زیر کاه!

ضرب المثل تب کرد و مرد

شاید بپسندید:جمع گرایی یا فردگرایی!؟ | به عکس نگاه کن و بگو چی اول نظرت رو جلب کرد!؟

میهمانان هم بدون تعارف مشغول خوردن می شدند و برای این که بیشتر در خانه ی پسر بمانند و بیشتر و بهتر از خوردنی های آنجا استفاده کنند، سعی می کردند پسر را به حرف وادارند. هرکس می رسید، خودش را غمگین نشان می داد و با تأسف به پسر می گفت: «خدا رحمت کند پدرت آدم خوبی بود؛ راستی چه شد که آن بیچاره به این زودی مرد!»

پسر هم که منتظر چنین پرسشی بود، با آب و تاب بسیار سیر تا پیاز مرگ و زندگی پدرش را تعریف می کرد. در این مدت میهمانان خوب به خودشان هم می رسیدند و با این که همه ی ماجراهای مرگ و زندگی پیرمرد را شنیده بودند، را باز هم فردای آن روز به دیدن پسر می آمدند و از او می پرسیدند که پدرت چگونه مرد؟

پسر از علاقه و اشتیاق دیگران به شنیدن ماجرای مرگ و زندگی پدرش تعجب می کرد و نمی فهمید که چرا مردم این همه به شنیدن حرف های او علاقه نشان می دهند. تا این که روزی یکی از دوستان پدرش به دیدن پسر رفت و گفت: «سوگواری و عزاداری بس است. بهتر است به فکر ادامه دادن کار و کاسبی پدرت باشی.

سخن گفتن از حال و روز زندگی و مرگ پدر که نشد کار. چشم باز کنی، می بینی این مردم دار و ندارت را خورده اند و برده اند و تو سرت ما بی کلاه مانده. پس بهتر است که زوتر درب خانه ات را ببندی!».

پسر که انتظار شنیدن چنین حرف هایی را از دوست صمیمی پدرش نداشت، ناراحت شد و گفت: «این چه حرف هایی است که میزنید. مردم به پدر من علاقه و ارادت زیادی داشتند و حالا به خاطر اوست که این جا جمع می شوند و به حرف های من گوش می دهند.»

دوست پدرش وقتی دید که پسرک متوجه حرف هایش نمی شود تصمیم گرفت که شام به خانه پسرک برود. وقتی سفره ی شام را انداختند، به پسر گفت: « ای پسر بهتر است برای من هم تعریف کنی که چه شد که پدرت بیمار شد و چگونه مرد.»

 احتمالاً بپسندید:  تا حالا دیده بودی کبریت چطور ساخته میشه، اگه نه این فیلمو ببین+ویدیو

 

پسر گفت: «شما که از همه چیز خبر دارید!!! …»

دوست پدرش گفت: «بله خبر دارم؛ اما مثل همه دوست دارم از زبان تو بشنوم.»

پسر مشغول تعریف شد. دوست پدرش کم کم مشغول خوردن غذا شد. تا حرف پسر میخواست قطع شود، سوالی تازه می پرسید و پسر هم جوابش را می داد. ساعتی که گذشت، همه ی غذاها خورده شد. پسر که حرفش تمام شد، دست برد توی سفره که چیزی بخورد که دید هیچ غذایی نمانده!!

تازه متوجه شد که هر روز چه بلایی به سرش می آید که او اصلا فکرش را هم نمی کرده. شرمنده شد. می خواست از دوست پدرش عذرخواهی کند که او نگذاشت و گفت: «از این به بعد هر کس از تو پرسید پدرت چگونه مرد، بگو: «تب کرد و مرد. آن وقت می بینی که کسی به سراغت نمی آید و چیزی از تو نمی پرسد.»

پسر به نصیحت دوست پدرش گوش کرد. خیلی زود همه همسایه ها و افراد شکمو از خانه اش دور  شدند و پسر توانست به کار و کاسبی تعطیل شده  پدرش برسد.

شاید بپسندید: تقلب درسی خفن در دانشگاهی در اسپانیا: عکسهایی جالب از خودکارهایی که برای تقلب استفاده می شد!

ضرب المثل تب کرد و مرد

شاید بپسندید: چقدر پیگیر و خستگی ناپذیری!؟ یکی از این 3 کاملیا را انتخاب کن تا متوجه شوی!؟

کاربرد ضرب المثل تب کرد و مرد

از آن ایام بعد هرکسی بخواهد از زیر بار تعریف ها و گفت وگوهای بی اهمیت شانه خالی کند، می گوید: «تب کرد و مرد.»

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

شاید بپسندید: اگه آهوی تصویر رو تو یک نگاه پیدا کنی چشات مثل عقاب تیزه!

 

 

 

 

دلایل عدم تمرکز چیست؟

می تواند علل روانی، محیطی و فیزیولوژیکی داشته باشد. نکته مهم این است که سعی کنیم اثرات این علل را به حداقل برسانیم. اعتیاد به فناوری نیز یکی از عواملی است که اخیراً باعث عدم تمرکز می شود.

شاید بپسندید:باهوشا بگن: کدوم دانش آموز سر جلسه امتحان ادبیات، داره تقلب می کنه!

تمرکز و عدم تمرکز چیست؟

تمرکز، توانایی ایجاد دقت بر روی یک کار بدون تأثیر محرک های داخلی و خارجی است. به طور خلاصه، تمرکز به معنای کنترل ذهن است. تمرکز به عنوان یکی از پیش نیازهای موفقیت پذیرفته شده است. اما عدم تمرکز به معنای کنترل ذهن توسط محرک های درونی و بیرونی است. به این ترتیب عدم تمرکز و کمبود آن، امکان یادگیری و کار با کیفیت را با خلل ایجاد می کند.

شاید بپسندید: حکایت الاغ سخت کوش و بز حسود؛ بار کج هیچ گاه به مقصد نمی رسد!

آلزایمر و فعالیت مغز و  بازی های فکری

محققان دریافته اند که بخشی از اختلالات مغزی و رشد بیماری هایی همچون فراموش و آلزایمر با کاهش فعالیت های مغزی در ارتباط است. لذا برای جلوگیری و یا احمالا رشد این بیماری ها، باید تحرک مغز را افزایش داد. سوالات ریاضی شبیه سوال هوش ریاضی جاضر می تواند سبب افزایش عملکرد مغز شود. حل صحیح این سوال، نیازمند تمرکز و دقت است. در واقع تنها راه حل پاسخ به این سوالات نیز همین نکته است. بر همین اساس سوالاتی از این دست در کنار ایجاد سرگرمی برای سلامت مغز بسیار مفید هستند.

شاید بپسندید: یک شکل  دایره ای را انتخاب کن تا بگم خوش بینی یا بدبین!

اهمیت سوالات هوش

این سوالات به شما کمک می کنند که عملکرد مغز شما افزایش پیدا کند. در دنیای کنونی که فعالیت بدنی و مغزی کاهش پیدا کرده است این سوالات هوش می تواند دقت، تمرکز و جزئی نگری شما را افزایش دهد. این مسئله از بیماری های مختلف مغزی نیر الزایمر و … می تواند جلوگیری کند.

احتمالاً بپسندید: ضریب هوشی‌ات رو با ایجاد 3 مثلث آن هم تنها با جابجایی 2 کبریت، ارزیابی کن!

 

لینک های مرتبط

حکایت ضرب المثل زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد

 با حل معمای قتل مرد تصویر اثبات کن که لیاقت استخدام شدن در FBI داری!

 شاید بپسندید: اگه تو یه نگاه موش رو تو تصویر شیر جنگل پیدا کنی، آخر نابغه هایی!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − 11 =

دکمه بازگشت به بالا