حکایت
-
داستان چهل دروغ: چوپانی که با 40 دروغ داماد پادشاه شد!
يدر روزگاران قديم، پادشاهى بود که دخترى دانا و مهربان داشت. دانائى و مهربانى دختر زبانزد خاص و عام بود.…
بیشتر بخوانید » -
داستان جالب و شنیدنی عهد شب زفاف | فرار عروس از حجله در شب زفاف!
دو تا برادر بودند يکى تاجر، يکى مسگر. تاجر يک دختر داشت. مسگر يک پسر. دختر و پسر همديگر را…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرده!
در داستان های گذشته نقل شده است که یکی از بزرگترین تاجرهای هندوستان در یکی از سفرهای خود فیلی را…
بیشتر بخوانید » -
داستان جالب و شنیدنی ضرب المثل ماست ها را کیسه کردن!
روزی به مختارالسلطنه (رییس شهربانی دوره رضاشاه) اطلاع دادند که قیمت ماست در تهران خیلی گران شده است. مختارالسلطنه دستور…
بیشتر بخوانید » -
داستان شنیدنی مرد گدا در بازار !
فردى هرروز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت وی را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می…
بیشتر بخوانید » -
داستان زن زیبا و قاضی هوس باز که در صندوق گرفتار شد!
جوحی یک سال گرفتار فقر و درویشی شد. وقتی خود را از همه سو بی چاره دید،به خانه رفت و…
بیشتر بخوانید » -
حکایت بز را بکش تا تغییر کنی!
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. شبی را در خانه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل کینه شتری داشتن | کینه شتری از کجا آمده!؟
از زمانی که شتر متولد میشود به او راه رفتن را آموزش میدهند و برای آهسته و تند رفتنش آهنگهایی…
بیشتر بخوانید » -
داستان ضرب المثل تو بِدَم، بمیر و بِدَم!
مردی بود که پسر جوانی داشت که به سن کار رسیده بود اما پسر تنبلی میکرد و سرکار نمی رفت.…
بیشتر بخوانید » -
داستان الاغ سخت کوش و بز حسود | بار کج هیچ گاه به مقصد نمی رسد!
روزی روزگاری یک الاغ و یک بز در انبار یک کشاورز زندگی می کردند. بز خیلی حسود بود. با حکایت…
بیشتر بخوانید »