حکایت
-
حکایت خروس گردو دزد | خروسی که از همه حیوانات استفاده کرد تا خودش از خانه قاضی گردو بدزدد!
يک شب خروس خواست برود خانهٔ قاضى گردو بدزدد، در بين راه به يک گرگى رسيد. گرگ پرسيد: 'رفيق کجا…
بیشتر بخوانید » -
در تصویر اول چی دیدی تا بهت بگم بهترین ویژگی شخصیتی ات چیه!؟
این تست نشان می دهد که افراد چه چیزی را در مورد شما جذاب تر می دانند، بسته به این…
بیشتر بخوانید » -
حکایت پینهدوز و آهنگری که دو تا زن داشت!
پينهدوزى بود که دو تا زن داشت. روبهروى دکان او آهنگرى بود که کار و کاسبى خوبى داشت. آهنگر، هر…
بیشتر بخوانید » -
حکایت اختلاف انگوری | داستان چهار گدا که کتاب لغت نوشتند!
چهار نفر گدای غریب به یک آبادی رسیده بودند و تازه باهم آشنا شده بودند. یکی از آنها فارسیزبان بود…
بیشتر بخوانید » -
حکایت هنوز زرده را بالا نکشیده قدقد می کند |ببین اگر زرده را بالا بکشد چه خواهد کرد!
در گذشته مردی جوان با مادرش زندگی می کرد. جوان هرگز به فکر زندگی و آینده اش نبود و همین…
بیشتر بخوانید » -
حکایت دزد و مرد روستایی | داستان مرد روستایی که پدر دزد را درآورد!
در روزگاران قديم يک فرد روستائى بود روزها مىرفت کارگرى و ده شاهى مزد مىگرفت.پول را به خانه مىآورد و…
بیشتر بخوانید » -
حکایت آموزنده بز را بکش تا تغییر کنی!
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. شبی را در خانه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند…
بیشتر بخوانید » -
افسانه زیبای باغ سیب | داستان شاهزاده ای که معشوقش را از ته چاه نجات داد!
پادشاهى بود که سه پسر بهنامهاى ملک ابراهيم، ملک بهمن و ملک محمد داشت. يک درخت با سه عدد سيب…
بیشتر بخوانید » -
حکایت تاجر و داماد فقیر | داستان مردی که می خواست سرنوشت را تغییر دهد!
تاجري، شبهنگام براى استراحت درِ خانهاى را زد. صاحبخانه که مرد فقيرى بود و زنش هم ساعتى پيش بچهاى زائيده…
بیشتر بخوانید » -
حکایت طنز کار از محکم کاری عیب نمی کند | داستان مردی که پاهای همسرش را می بست تا بیرون نرود!
ملانصرالدین با زنی ازدواج کرد که خیلی صحبت می کرد به طوری که به لحاظ پر حرفی زبان زد همه…
بیشتر بخوانید »