داستان های آموزنده
-
تفریح و سرگرمی
پیرمرد طمعکار و دخترک روستایی| داستان دختر باهوشی که حال پیرمرد هوسباز را گرفت!
روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان ضرب المثل هیزم تر به کسی فروختن از کجا آمده است!؟
شاید این سوال پیش آید که هیزم فروش به جای هیزم خشک چه اصراری داشت که هیزم تر بفروشد و…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ضربالمثل دیوانه تر از خودش ندیده بود | حکایت دو دیوانه در حمام!
در ولایتی دیوانه ای بود که با حرکات خویش موجب آزار و اذیت مردم می شد، به خصوص، زمانی که…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت دیوانه ای که فکر می کرد عاقل است!
فرهاد و هوشنگ هر دو دیوانه در یک آسایشگاه روانى بودند. یک روز همینطور که در کنار استخر قدم مى…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان ضرب المثل مرغ همسایه غاز است!
ملانصرالدین برای خرید پاپوش نو راهی شهر شد در راسته ی کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت ریش گرو گذاشتن: از چه زمان ریش گرو گذاشتن میان مردان ایرانی مرسوم شد!
در روزگاران قدیم تاجر جوان که تجارت پیشه بود همراه کاروانی می رفت که راهزنان به آن ها حمله کرده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
امانت داری بازرگان و دوستش | حکایت بازرگانی که دوست خائن خود را درست و حسابی ادب کرد!
بازرگانی زندگی میکرد که در صداقت و راستگویی زبانزد خاص و عام بود و در مواقع ضروری به همه کمک…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
دکتر و دعای پیرزن فقیر | داستان پزشکی که هواپیمایش دچار سانحه شد تا دعای پیرزن مستجاب شود!
پزشک و جراح مشهوری در پاکستان به نام آیشان برای شرکت در یک کنفرانس علمی که برای بزرگداشت و تکریم…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان حضرت سلیمان و زبان گربه ها: سرگذشت تلخ مردی که می خواست زبان حیوانات را بیاموزد!
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان پندآموز بازرگان و رمال طمعکار!
در يکى از شهرها، رمالى زندگى مىکرد که در کار خود بسيار استاد بود. روزى از روزها به حجرهٔ بازرگانى…
بیشتر بخوانید »