;
تفریح و سرگرمی

ملانصرالدین و دود کباب | ملانصرالدین و دود کبابی که سیرش کرد!

ملانصرالدین و دود کباب: فقیری از کنار دکان کبابی میگذشت، دید کبابی گوشت ها را در سیخ کرده و به روی آتش نهاده، باد میزد و بوی کباب در بازار پیچیده بود….

شاید بپسندید: تمرکزت خوب باشه در 15 ثانیه تفاوت های دو تصویر خانواده را در جزیره پیدا می کنی!؟

ملانصرالدین و دود کباب

فقیری بسیار گرسنه که سکه ای نیز نداشت، تکه نانی از توبره اش در آورد و در مسیر دود کباب گرفته و به دهان گذاشت و به همین ترتیب چند تکه نان خورد و به راه افتاد.

کباب فروش که او را دیده بود به سرعت از دکان خارج شده دست او را گرفت و گفت : “کجا می روی ! پول دود کبابی را که خورده ای بده” ؟

ملانصرالدین آنجا حاضر بود و دید که فقیر التماس میکند. دلش سوخت و جلو رفته و به کبابی گفت :” این مرد را رها کن،من پول دود کبابی را که او خورده میدهم” . کباب فروش نیز قبول کرد.

ملا کیسه پولش را در آورد و زیر گوش کبابی شروع به تکان دادن کرد و صدای جرینک جرینگ سکه ها به گوش کبابی خورد و بعد به او گفت : ” بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده ! بشمار و تحویل بگیر ” !

کباب فروش گفت : ” این چه نوع پول دادن است”؟

ملانصرالدین گفت : ” کسی که دود کباب را بفروشد باید صدای سکه را تحویل بگیرد ” .

ملانصرالدین و دود کباب

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

 

برایتان جالب خواهد بود

شاید بپسندید: کدام زن قصد آدم ربایی داشته!؟ | تست هوشی که FBI از حل آن عاجر است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 4 =

دکمه بازگشت به بالا