داستان های کهن
-
تفریح و سرگرمی
حکایت نصحیت خر به گاو که کار دستش داد!
در روزگاران قدیم خر و گاوی در یک طویله با هم زندگی میکردند. مرد روستایی از خر برای سواری استفاده می…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شكي نيست كه خدا روزي رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!
شخص سادهلوحي مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودي روزي رسان است. به…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد دهن بین: داستان آدمی که حرف مردم برایش مهم بود!
در ایام قدیم پیرمردی همراه با پسر و تنها الاغش قصد سفر کردند. پیرمرد به پسر اصرار کرد که سوار…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوتاه دروغگوترین اشخاص | مردی که در دروغگویی همتا نداشت!
سه نفر رهگذر دیناری پیدا کرده، خواستند آن را مابین خود تقسیم نمایند. یکی از آنها گفت: رفقا بیایید یک…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
مرد حکیم و حاکم شهر | داستانی کهن درباره دوستی و ویژگی های دوست خوب!
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود،…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان صد رحمت به دزد سر گردنه | حکایت دزدانی که بی عدالتی سبب عاقبت به خیریشان می شود!
در یکی از روزها دو نفر که از کاروان جا مانده بودند، تصمیم گرفتند به جای این که منتظر کاروان…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایتی جالب در باب مدیریت: وقتی همه کدخدا باشند ده ویران می شود!
در روزگاران قدیم پادشاهی یک وزیر عاقل و زیرک داشت. یک روز پادشاه همراه با این وزیر قصد شکار آهو…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
اصطلاح جمع کن کاسه کوزه ات را از کجا آمده است!؟
در قدیم برای قمار بازی علاوه بر خانه هائی که در آن قمار راه می انداختند مکانهای مثل خرابه ها…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شنیدنی قوز بالا قوز | حکایتی کهن وشنیدنی درباره حضور جن ها در حمام!
در ایام قدیم دو برادر بودند که هر دو قوز بزرگ و بدشکلی بر روی شانه های خود داشتند..... با…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قاضی و همسر زیبای بازرگان: داستان بازرگانی که همسرش را نزد قاضی امانت گذاشت+بخش پایانی
سلطان محمود که اسم و رسم بازرگان را شنيده بود و مىدانست که دروغ نمىگويد دستور داد بلافاصله قاضى را…
بیشتر بخوانید »