ادبیات ملل
-
تفریح و سرگرمی
حکایت هنوز زرده را بالا نکشیده قدقد می کند |ببین اگر زرده را بالا بکشد چه خواهد کرد!
در گذشته مردی جوان با مادرش زندگی می کرد. جوان هرگز به فکر زندگی و آینده اش نبود و همین…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت دزد و مرد روستایی | داستان مرد روستایی که پدر دزد را درآورد!
در روزگاران قديم يک فرد روستائى بود روزها مىرفت کارگرى و ده شاهى مزد مىگرفت.پول را به خانه مىآورد و…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت آموزنده بز را بکش تا تغییر کنی!
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. شبی را در خانه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
افسانه زیبای باغ سیب | داستان شاهزاده ای که معشوقش را از ته چاه نجات داد!
پادشاهى بود که سه پسر بهنامهاى ملک ابراهيم، ملک بهمن و ملک محمد داشت. يک درخت با سه عدد سيب…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت تاجر و داماد فقیر | داستان مردی که می خواست سرنوشت را تغییر دهد!
تاجري، شبهنگام براى استراحت درِ خانهاى را زد. صاحبخانه که مرد فقيرى بود و زنش هم ساعتى پيش بچهاى زائيده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت طنز کار از محکم کاری عیب نمی کند | داستان مردی که پاهای همسرش را می بست تا بیرون نرود!
ملانصرالدین با زنی ازدواج کرد که خیلی صحبت می کرد به طوری که به لحاظ پر حرفی زبان زد همه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت کودک حلوا فروش | داستان کودکی که گریه اش مشکل گشا شد!
زمانی که ظرف حلوا خالی شد کودک حلوا فروش پول حلوا را طلب کرد اما شیخ از پرداخت پول حلوا…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خواندنی پهلوان پنبه| داستان مردی که شانسی شانسی پهلوان شد!
پیرزنی بود که از دار دنیا فقط یک پسر داشت. اسم این پسر حسنی بود، پیرزن پسر خود را خیلی…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی مرد گدا در بازار | داستان گدایی که ساکنان یک شهر را اُسکول کرد!
فردى هرروز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت وی را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت ماهی و زن حریص | حکایت زنی که آنقدر حریص بود که هیچ چیز راضیش نمی کرد!
مرد ماهيگيرى بود که زندگيشُ از صيد ماهى گذران مىکرد. خودش بود و زنش، تو يه خرابه هم زندگى مىکردن.…
بیشتر بخوانید »