;
تفریح و سرگرمی

خواهر ندار و خواهر دارا | حکایت خواهری که صداقتش عاقبت خوش را برایش رقم زد!

خواهر ندار و خواهر دارا: دو تا خواهر بودند. يکى ندار و ديگرى دارا بود. خانه‌هاى آنها روبه‌روى هم بود. خواهر ندار نسبت به خواهر خود محبت زیادی داشت. اما خواهر دارا این محبت را جمل بر چاپلوسی می دانست و فکر می کرد که خواهرش به خاطر پولش با او مهربان است. لذا علاقه ای نداشت به خواهر خود کمکی گند….

احتمالا بپسندید: کدام دختر را نجات میدی تا بگم آدم ماجرا جو هستی یا محافظه کار!؟

خواهر ندار و خواهر دارا

خواهر ندار آبستن بود. يک روز خواهر دارا داشت نان مى‌پخت. زن ندار گرسنه‌اش بود، چندبار به بهانه گرفتن آتش به خانهٔ خواهر خود رفت بلکه او تعارفى بکند اما خواهر دارا اصلاً به‌روى خودش نياورد. بار آخر که خواهر ندار رفت سر تنور تا آتش بردارد ديد يک توتک آنجا افتاده، آن‌را برداشت و زير بغل خود گذاشت.

خواهر دارا متوجه شد توتک را از زير بغل خواهر خود بيرون آورد و گفت: تو از نان هم نمى‌گذرى چه برسد به چيزهاى ديگر. رفت پيش صاحبخانهٔ خواهر خود و به او گفت که آنها را از خانه بيرون کند چون دزد هستند. شوهر زن ندار که آمد صاحبخانه به او گفت: اسبابتان را برداريد و از اينجا برويد.

ناچار هرچه داشتند جمع کردند و راه افتادند. توى راه به ساختمان نيمه‌تمامى رسيدند که مال تاجرى بود به او گفتند: آقا اجازه مى‌دهيد. ما امشب تو حياط شما بخوابيم؟ تاجر گفت: تا وقتى ساختمان تکميل نشده مى‌توانيد اينجا بمانيد.

نيمه‌شب زن دردش گرفت و تا صبح درد کشيد تا اينکه زائيد. بچه را بالاى لنگى پيچيد و خودش هم توى آفتاب، قوز کرد و نشست. يک دفعه ديد از توى بخارى يک موش آمد يک اسکناس ده تومانى به دهان او گرفت و رفت توى آفتاب گذاشت بعد دو تا آورد و همين‌جور اسکناس آورد و کنار هم گذاشت تو آفتاب و شروع کرد روى آنها غلت زدن و بازى کردن.

شاید بپسندید: اصطلاح پات رو اندازه گلیمت دراز کن از کجا آمده است+داستان

زن نشسته بود و موش را تماشا مى‌کرد. وقتى موش بازى‌اش تمام شد و خواست پول‌ها را برگرداند، زن سنگى به موش زد و او را کشت و پول‌ها را برداشت.

وقتى مرد به خانه آمد، زن پول‌ها را به او داد و ماجرا را براى او تعريف کرد. با آن پول‌ها خانه‌اى خريدند و مرد هم دکانى باز کرد و به کاسبى مشغول شد.

منبع : خواهر ندار و خواهر دارا
ـ قصه‌هاى مشدى‌ گلين‌خانم ـ ص ۲۲۴
ـ گردآورنده: ل. پ الول ساتن ويرايش اولريش مارتسولف، آذر اميرحسينى نيتهامر، سبک احمد وکيليان
ـ نشر مرکز ـ چاپ اول ۱۳۷۴
(به نقل از فرهنگ افسانه‌هاى مردم ايران ـ جلد چهارم ـ على‌اشرف درويشيان و رضا خندان).

شاید بپسندید: چیستان: کدام حیوان را اگر برعکسش کنید سرخ می شود!؟

خواهر ندار و خواهر دارا

شاید بپسندید: کدامیک از این خانم ها اولین بارش هست که میخاد سرقت کنه!؟

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

برایتان جالب خواهد بود

احتمالا بپسندید: اگه مثل هرکول پوارو باهوش باشی، در نگاه اول مأمور مخفی را پیدا می‌کنی!

شاید بپسندید: چه کسی برای پیروزی در مسابقه قایق رانی، کمتر تلاش می کند؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − یازده =

دکمه بازگشت به بالا