;
تفریح و سرگرمیحکایت

داستان ابن سیرین و زن هوس باز

داستان شنیدنی ابن سیرین و زن هوس باز: محمد بن سیرین مشهور به ابن سیرین (متولد 33ق در مدینه، درگذشتۀ 110ق در بصره) عالمی از طبقۀ تابعین، پدران علم فقه و از پیش‌گامان تصوف بود. حکایت امروز داستانی است که به وی منسوب است. در این داستان ابن سیرین پا بر شهوت خویش گذاشته و به مدارج عالی می رسد. با حکایت ابن سیرین و زن هوس باز همراه با چشمک باشید.

شاید بپسندید: افسانه پادشاه و دختر کشاورز!

ابن سیرین و زن هوس باز

شاگرد جوان پارچه فروشی هر روز صبح به مغازه می امد. مغازه را آب و جارو می کرد و آنچه استاد بزار به او می گفت بدون چون و چرا انجام می داد. روزها و ماهها گذشت و دیگر بزار به ایمان و پاکی شاگرد اعتماد پیدا کرده بود. لذا خیلی وقت ها بدون اینکه خود به مغازه بیاید، کارها را به او می سپرد. روزی از روزها که جوان در مغازه تنها بود، زنی به بهانه پارچه خریدن وارد مغازه شد.

شاید بپسندید: فقط افراد تیزبین 3 چهره پنهان شده تصویر را پیدا می کنند!

داستان ابن سیرین و زن هوس باز

او پارچه های متعددی را دید، اما در نهایت چیزی نخرید. شاگرد پارچه فروش، خبر نداشت که آمدن این زن به مغازه بی علت نیست. نمی دانست که این زن عاشق و دلباخته او شده و به هر صورتی تصمیم دارد شاگرد پارچه فروش را به سمت خود متمایل کند.

روز دیگر که پارچه فروش و شاگرد هر دو در مغازه بودند، بار دیگر زن به مغازه آمد و پارچه زیادی خریداری کرد.پارچه ها آنقدر زیاد بودند که یک زن نمی توانست آنها را با خود حمل کند. زن به صاحب پارچه فروشی گفت: می بخشید من تصمیم نداشتم این مقدار پارچه خریداری کنم. اما اکنون که نگاه می کنم پولم نیز کافی نیست. اگر امکان دارد شاگردتان به همراه پارچه به منزل ما بیاید تا من مابقی پول را به او بدهم. در ثانی بردن این مقدار پارچه برای خودم امکان پذیر نیست.

احتمالا بخوانید: تست هوش: اگر 5+5=35 باشد و 4+4=25 باشد 3+3 +؟ چند می شود؟

پارچه فروش شاگرد خود را همراه زن فرستاد. شاگرد نمی دانست که زن در منزل همه چیز را فراهم کرده است. تمام اهل خانه بیرون بودند و کسی در خانه نبود. شاگرد مغازه همراه زن وارد خانه شد و به محض ورود به خانه زن تمام درب های خروجی را بست.

در خانه زن

سپس او از شاگرد پارچه فروش خواست که بنشیند تا برای او آبی سرد بیاورد. جوان شاگرد گوشه ای نشست و منتظر زن ماند. او منتظر پول بود که با گرفتن آن به سوی مغازه بازگردد. زمان طولانی شد و جوان چند باری زن را صدا زد. پس از مدتی زن با هزار عشوه و … در حالی که بشدت خود را آرایش کرده بود به اتاق آمد.

شاگرد فهمید که زن چه دامی برای او پهن کرده است. از زن خواهش کرد که به او اجازه دهد خانه را ترک کند. اما زن گوشش بدهکار نبود و می گفت که ماهها است برای چنین روزی در حال برنامه ریزی است. اگر هم رضایت مرا بر نیاوری چنان فریادی بزنم که همه محل به اینجا بریزند و آبرویت کاملا برود. جوان فهمید که از زند چنین کاری بعید نیست.

شاید بپسندید: داستان جالب و شنیدنی هر که بد کند به خود کند!

داستان ابن سیرین و زن هوس باز

چشات تیز مثل عقاب باشه جغد شاخدار را بین درخت شناسایی می کنی!

جوان و آلوده نشدن به گناه

شاگرد جوان ترسیده بود و هیچ فکر نمی کرد به این آسانی عفت و تقوای او از میان برود. او چاره ای جز تسلیم نمی دید. اما فکری مثل برق از خاطرش گذشت. یک راه‏ باقی بود. در ذهن خود گفت کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من‏ دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک‏ لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضاء حاجت، از اطاق بیرون‏ رفت، بعد از کمی با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی برگشت. و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.

محمد خود را به نزدیکی آب روانی رساند و خود را شست، تنش برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت از هرجا که عبور می کرد همه متوجه می شدند که محمد ابن سیرین از اینجا گذشته است. آری محمد با این نقشه پای بر نفس خویش نهاد و پوزه شیطان را بخاک مالید و از مهلکه نجات یافت.

شاگرد پارچه فروش همان ابن سیرین معروف است که یکی از معبران خواب معروف است. بزرگان و عارفان گویند هرکه بر شهوت خویش غلبه کند، خداوند چون حضرت یوسف بر او علم خوابگزاری عطا نماید. و او نیز یکی از همان مردان بزرگ و وارسته است.

احتمالاً بپسندید: زامبی کجاست؟ | 80 درصد از مردم در این چالش تصویری شکست خوردند!

داستان ابن سیرین

شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.

احتمالاً بپسندید: اگر میخای خودت را بهتر بشناسی یکی از مناظر پائیزی را انتخاب کن!

 

 

 

 

 

 

 

 

تمرکز و عدم تمرکز چیست؟

تمرکز، توانایی ایجاد دقت بر روی یک کار بدون تأثیر محرک های داخلی و خارجی است. به طور خلاصه، تمرکز به معنای کنترل ذهن است. تمرکز به عنوان یکی از پیش نیازهای موفقیت پذیرفته شده است. اما عدم تمرکز به معنای کنترل ذهن توسط محرک های درونی و بیرونی است. به این ترتیب عدم تمرکز و کمبود آن، امکان یادگیری و کار با کیفیت را با خلل ایجاد می کند.

شاید بپسندید:ویژگی جالب‌ات از نگاه بقیه چی هست | برای پاسخ بگو اول تو تصویر چی دیدی!؟

آلزایمر و فعالیت مغز و  بازی های فکری

محققان دریافته اند که بخشی از اختلالات مغزی و رشد بیماری هایی همچون فراموش و آلزایمر با کاهش فعالیت های مغزی در ارتباط است. لذا برای جلوگیری و یا احمالا رشد این بیماری ها، باید تحرک مغز را افزایش داد. سوالات ریاضی شبیه سوال هوش ریاضی جاضر می تواند سبب افزایش عملکرد مغز شود. حل صحیح این سوال، نیازمند تمرکز و دقت است. در واقع تنها راه حل پاسخ به این سوالات نیز همین نکته است. بر همین اساس سوالاتی از این دست در کنار ایجاد سرگرمی برای سلامت مغز بسیار مفید هستند.

بیشتر بخوانید: حکایت شاهزاده و دختر ابراهیم کش از داستان های کهن فارسی+ بخش دوم

آلزایمر و فعالیت مغز و  بازی های فکری

محققان دریافته اند که بخشی از اختلالات مغزی و رشد بیماری هایی همچون فراموش و آلزایمر با کاهش فعالیت های مغزی در ارتباط است. لذا برای جلوگیری و یا احمالا رشد این بیماری ها، باید تحرک مغز را افزایش داد. سوالات ریاضی شبیه سوال هوش ریاضی جاضر می تواند سبب افزایش عملکرد مغز شود. حل صحیح این سوال، نیازمند تمرکز و دقت است. در واقع تنها راه حل پاسخ به این سوالات نیز همین نکته است. بر همین اساس سوالاتی از این دست در کنار ایجاد سرگرمی برای سلامت مغز بسیار مفید هستند.

شاید بپسندید:چشمات مثل شاهین باشه میتونی 3 تفاوت تصویر سگ بامزه را پیدا کنی!

اهمیت سوالات هوش

این سوالات به شما کمک می کنند که عملکرد مغز شما افزایش پیدا کند. در دنیای کنونی که فعالیت بدنی و مغزی کاهش پیدا کرده است این سوالات هوش می تواند دقت، تمرکز و جزئی نگری شما را افزایش دهد. این مسئله از بیماری های مختلف مغزی نیر الزایمر و … می تواند جلوگیری کند.

شاید بپسندید:با دلیل بگو که کدومیکی از خانمای تو فروشگاه واقعا باردار هست!؟

 

 

لینک های مرتبط

شاید بپسندید: معما: چگونه یک فیل را داخل یخچال جا می کنی!؟

داستان خارکن و عشق دختر پادشاه : خاركنی كه عشقش دختر پادشاه رو، دوباره زنده كرد!

اولین برداشت شما از تصویر مشخص می کند که آدم منعطف هستی یا خشن!

نوشته های مشابه

16 دیدگاه

    1. نه این حکایت خیلی واقعی هست مردان با ایمان و تقوا و خداترس چه در گذشته و چه در حال زیاد وجود دارند نگاه به خودت نکن هول خان

    1. در مورد رجبعلی خیاط هم چنین گفته شده است که بمانند حضرت یوسف خود را از چنین پرتگاهی رهانیده است ….. البته در مورد ایشان اعطای کرامت دیگری ذکر شده است……با توجه به آنکه احتمال دارد ایشان هم با دانستن حکایت این سیرین …….و یا فارغ از آن همین روش به ذهنش رسیده باشد …..این حکایت در مورد هر دو بزرگوار یا هر یک از آنها باشد آنچه مورد اثبات است آنکه هر که در بزنگاه خاصی پا بر هوای نفس گذاشته جواب اخروی آن غیر قابل قیاس خواهد بود فارغ از دست یافتن به هر کرامت در همین دنیا هم…..

  1. وشب خواب یوسف نبی را دید به اوگفت بامن مساوات کردی خداوند بوی خوش بدن وعلم تعبیر خواب من را به تک داد.این داستان به سند قوی و واقعی است.

    1. جالب اینجاست کسانیکه چنین قصه هائی راروایت میکنندنه تنها سرمشق نمیگیرندبلکه برعکس ادعای خودعمل میکنند

  2. ابن سیرین برای اینکه خودش را خوب نشون بده، آبروی اون زن مثلا هوس باز را برای کل محله و کل تاریخ برد!! قطعا چنین فردی از گناه بسیار کوچکتر، یعنی هم آغوشی با آن زن مثلا هوس باز هم ترسی نداشته. بنابراین یا ابن سیرین دروغ گفته و اصلا چنین فرصتی برایش پیش نیامده یا ذره ای معطل نکرده.‌کسی که آبروی مردم برایش مهم نیست از گناه کردن هم ترسی نداره. البته شاید هم کل داستان دروغ بوده.

  3. من نمیدانم که این استفاده از (برای)به جای،مال،ازآن،رااولین بارچه کسی باب کرده،یعنی میخواین بگین( برای )مودبانه است،البته اینجا به خاطر آقای کاظم استفاده کرده اینو نوشتم.مثل این میمونه به کسی به جای اینکه بگیم (ازکجااومدی)بگیم(برای کجا اومدی)معنیش کاملاعوض میشه.

  4. ببینید دوستان. ان زن هم گناه نکرده بیچاره نیاز داشته اینقدر از اون ور بوم نیوفتید
    چاره اش یه صیغه ساده بوده و خلاص نه گناهی نه دامنی
    اینا همش تخیله

  5. ما ایرانی ها داستان سرایای خوبی هستیم این قصه را دست به دست از یک حکایت قدیمی برداشت کردن به جدم قسم داستان ضامن آهو با این لطافت را ایرانیان ساختن

  6. خیلی دقیق وجالب بود
    واقعا یک حقیقته .اینکه پا گذاشتن روی شهوت به آدم موقعیت برتر میده

  7. داستان قشنگ و آموزنده ای بود کامنت پایینی ها زر نزنن به همه چی ایراد میگیرین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 2 =

دکمه بازگشت به بالا