داستان ضرب المثل خوشی زیر دلش زده!
خوشی زیر دلش زده: هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان حکایت خوشی زیر دلش زده را برایتان بازگو کنیم. داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و عالی ترین نکات اخلاقی را به مخاطب ارائه می دهند. این داستان ها سرشار از پند و اندرز و توصیه های اخلاقی است. تا آخر مطلب حکایت خوشی زیر دلش زده با ما همراه باشید.
معنی ضرب المثل خوشی زیر دلش زده به این صورت است که معمولا این جمله برای کسانی مورد استفاده قرار میگیرد که خوش و خرم بوده و اموری به دور از سالمی عقل انجام میدهند. در واقع این دسته از افراد به حدی امور ناشایستی انجام میدهند که گاهی مردم میگویند: او دست به اقدام کارهای نادرستی زده و در واقع در حال زیادهروی کردن است. پس بدون توجه به جهان و اتفاقات آن زندگی کرده و میتوان گفت: خوشی زیر دلش زده.
شاید بپسندید: نابغه ها راه حل این معمای ریاضی را در کمتر از 5 ثانیه پیدا می کنند!
داستان ضرب المثل خوشی زیر دلش زده
در زمانهای قدیم فردی که دارای پول بسیار از حد تصوری بود، در روستایی زندگی میکرد که همیشه و در همه مواقع ترتیب جشن و مهمانیهایی را میداد و با این کار قصد به رخ کشیدن پول خود را داشت. روزی مردم با خود گفتند: آیا پول فرد با این همه ولخرجی که میکند به پایان نمیرسد و همیشه دنبالهدار است؟ به همین سبب آنها تصمیم گرفتند که روزی در هنگام ملاقات با او این سوال را ازش بپرسند.
روزها گذشت و فرد دوباره تصمیمی جهت برگزاری مهمانی را گرفت و به خدمتکاران خود گفت: جشنی ترتیب دادهام و شما موظف هستید هیچ چیزی را کم و کسر نگذارید. زمان جشن فرا رسید و مهمانان وارد عمارت بزرگ او شدند. مردم با یکدیگر تصمیم گرفته بودند که اگر در جشن با فرد روبرو شدند حتما به او طعنهای بزنند تا دیگر دست از مهمانی گرفتن بردارد. کمی گذشت و او وارد جمع شد و با همه سلام و احوالپرسی کرد تا اینکه رسید به همان دستهای که از دست کارهای او عصبانی بودند.
ناگهان یکی از آنها سر صحبت را باز کرد و گفت: ای مرد با این همه امکاناتی که داری، آیا خوشی زده زیر دلت که بیشتر روزهای هفته را مهمانی میگیری؟ مرد که از حرف او حیرت زده شده بود خندید و گفت: مال و امکانات برای من است پس شما چرا بخاطر هدر دادنش حرص میخورید، اگر ناراحتید خب میتوانید از جشن من بیرون بروید؟
آنها از حرف او عصبانی شده و مهمانی را ترک کردند. از آن پس هر وقت مردم قصد داشتند که به فردی از همه جا بی خبر و خوشگذران اشاره کنند، از ضرب المثل خوشی زده زیر دلش استفاده میکردند.
شاید بپسندید: نابغه ها راه حل این معمای ریاضی را در کمتر از 5 ثانیه پیدا می کنند!
شاید بپسندید: داستان ضرب المثل بار الاغ را که بردارند پالانش را هم به مقصد نمی رساند!
کاربرد ضرب المثل خوشی زیر دلش زده
۱- کنایه از قدرنشناس بودن افراد در هنگام رفاه و آسایش فراوان است و بجای خوشحالی و بهره بردن از آن موقعیت و شکرگزاری، دنبال دردسر برای خودشان می گردند!
۲- یعنی انقدر خوش و بیخیال است که کم کم دارد عقلش را از دست می دهد! (وقتی کار غیرعاقلانه ای انجام می دهد دیگران چنین برداشتی می کنند)
۳- وقتی کسی کارهای دور از عقل انجام می دهد و برای خودش خوش و خرم است و فکر می کند کار خوبی انجام می دهد، دیگران که عاقلانه تر می اندیشند می گویند: خیلی دارد زیاده روی می کند اصلا حواسش به کارهایی که می کند و حرف هایی که می زند نیست! راستی راستی خوشی زده زیر دلش!
۴- همچنین به کسانی می گویند که نسبت به بقیه افراد در زندگی از آسایش و امکانات فراوانی برخوردار است اما نمی داند چگونه به خوبی استفاده کند یا خودش را به ندانستن زده! برخی از این افراد خوشی هایشان را در معرض دید بقیه قرار می دهند و به قولی دوست دارند چشم بقیه را کور کنند!
با این کارهای سبک و خفیف لذت هم می برند! یا ریخت و پاش های افراطی می کنند و … خلاصه واقعا خوشی زده زیر دلشان! نمی فهمند دارند چه می کنند!
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
شاید بپسندید:داستان ضرب المثل آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته!
اهمیت این آزمون های تصویری برای افزایش تمرکز
تصاویری شبیه تصویر فوق می توانند قدرت تمرکز و دقت شما را افزایش دهند. شما با حل مرتب معماها و سوالات هوش و تصاویر این چنین، مغز خود را به فعالیت وادار می کنید. این مسئله به افزایش تمرکز، دقت و جزئی نگری شما خواهد افزود.برای حل سوالات هوش و تصاویر پازلی، دقت کردن حرف اول برای موفقیت است. اکنون نیز به دقت به تصویر نگاه کنید.
شاید بپسندید: برای اینکه بفهمی درونگرایی یا برون گرا، کافیه یکی از پروانه ها را انتخاب کنی!
دلایل عدم تمرکز چیست؟
می تواند علل روانی، محیطی و فیزیولوژیکی داشته باشد. نکته مهم این است که سعی کنیم اثرات این علل را به حداقل برسانیم. اعتیاد به فناوری نیز یکی از عواملی است که اخیراً باعث عدم تمرکز می شود.
شاید بپسندید: اگر باهوشی در 8 ثانیه ارزش عددی هر حیوان را پیدا کن!
تمرکز و عدم تمرکز چیست؟
تمرکز، توانایی ایجاد دقت بر روی یک کار بدون تأثیر محرک های داخلی و خارجی است. به طور خلاصه، تمرکز به معنای کنترل ذهن است. تمرکز به عنوان یکی از پیش نیازهای موفقیت پذیرفته شده است. اما عدم تمرکز به معنای کنترل ذهن توسط محرک های درونی و بیرونی است. به این ترتیب عدم تمرکز و کمبود آن، امکان یادگیری و کار با کیفیت را با خلل ایجاد می کند.
شاید بپسندید: باهوشا بگن: کدومیکی از این سه نفر بزودی یک قرار عاشقانه دارد!؟
آلزایمر و فعالیت مغز و بازی های فکری
محققان دریافته اند که بخشی از اختلالات مغزی و رشد بیماری هایی همچون فراموش و آلزایمر با کاهش فعالیت های مغزی در ارتباط است. لذا برای جلوگیری و یا احمالا رشد این بیماری ها، باید تحرک مغز را افزایش داد. سوالات ریاضی شبیه سوال هوش ریاضی جاضر می تواند سبب افزایش عملکرد مغز شود. حل صحیح این سوال، نیازمند تمرکز و دقت است. در واقع تنها راه حل پاسخ به این سوالات نیز همین نکته است. بر همین اساس سوالاتی از این دست در کنار ایجاد سرگرمی برای سلامت مغز بسیار مفید هستند.
شاید بپسندید:تست هوش :اتوبوس به کدام سمت حرکت می کند، چپ یا راست؟
اهمیت سوالات هوش
این سوالات به شما کمک می کنند که عملکرد مغز شما افزایش پیدا کند. در دنیای کنونی که فعالیت بدنی و مغزی کاهش پیدا کرده است این سوالات هوش می تواند دقت، تمرکز و جزئی نگری شما را افزایش دهد. این مسئله از بیماری های مختلف مغزی نیر الزایمر و … می تواند جلوگیری کند.
شاید بپسندید: بر اساس احساسات تصمیم می گیری یا فکر کردن!؟ یک منظره را انتخاب کن تا بفهمی!
برایتان جالب خواهد بود
شاید بپسندید: اگر در یک نگاه حرف U را در میان حروف V پیدا کنی دقت و تمرکزت نمره اش 20 هست!
فقط تیزبین ها می تونن بگن که صاحب سگ، کدامیک از سه کودک است؟
خیلی داستان بی ربط و مزخرفی بود.
عجب مردمان فضولی بودن.هم میرفتن مهمونی میخوردن.هم پشت سره صاحب مهمونی حرف میزدن.واقعا که عجب نمک نشناسایی بودن.
به زور یه داستانی ساختی ولی خیلی بی ربط بود