حکایت
-
حکایت شنیدنی شاهزاده و دختر ابراهیم کش از داستان های کهن فارسی+ بخش سوم
گفتههاى دزد که تمام شد دختر ابريشمکش پرسيد پس اژدها کجا است؟ گفت گاهبهگاه راهى اينجا مىشود، ولى به گمان…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شاهزاده و دختر ابراهیم کش از داستان های کهن فارسی+ بخش دوم
زمانى چند چنين گذشت تا آنکه شاه شبى خواب ديد هفت گاو لاغر، گاو پروار را بلعيدند، و چون چشم…
بیشتر بخوانید » -
حکایت عاشقانه شاهزاده و دختر ابراهیم کش از داستان های کهن فارسی+ بخش اول
شاهزادهاى سى و پنج سالش شده بود و هنوز ازدواج نکرده بود و از اين بابت هر چه مادرش يادآور…
بیشتر بخوانید » -
حکایت ابراهیم گاوچران و همسرانش | داستان حاکمی که عاشق زیبایی همسر ابراهیم گاوچران شد!
پيرمردي بود كه پسري داشت به اسم ابراهيم و با اين پسر كنار رودخانه زندگي ميكرد. روزي سيل آمد و…
بیشتر بخوانید » -
حکایت مرد شیاد و مردم بی سواد و معلم بیچاره!
روستایی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی…
بیشتر بخوانید » -
داستان شرط ازدواج دختر کشاورز: داستان دم گاوی که شرط ازدواج بود!
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو…
بیشتر بخوانید » -
حکایت جالب و شنیدنی اسرار خانه داروغه نانجیب!
وقتى مرد تاجر به خانه رسيد، زنش هنوز نيامده بود. نوکرش را فرستاد دنبال زن. نوکر هرچه گشت زن را…
بیشتر بخوانید » -
حکایت شنیدنی تاجر و مرد حمال: داستان تاجری که همراه زنش به خاک سپردنش!
مرد حمالى بود، يک روز داشت بار مىبرد. رسيد به يک باغ. بارش را زمين گذاشت و گفت: خدايا من…
بیشتر بخوانید » -
داستان آموزنده نجار پیر | نجار پیری که می خواست به کارفرما رکب بزند، خودش رکب خورد!
نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحب کارخود موضوع را درمیان گذاشت.…
بیشتر بخوانید » -
افسانه پادشاه و سه دخترش | داستان پسری که با هر سه دختر پادشاه ازدواج کرد!
پادشاهى بود که سه دختر داشت. از برادر او هم پسرى باقى مانده بود که با آنها زندگى مىکرد. پادشاه…
بیشتر بخوانید »