داستان
-
تفریح و سرگرمی
حکایت خر صوفی از سری داستان های مثنوی معنوی! || خلق را تقلیدشان بر باد داد!
درویش صوفی بود و خرش که بر آن سوار میشد و از این آبادی به آن آبادی سفر میکرد. روزها…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خارکن و سلطان محمود: نان چرب نداری، زبان چرب داشته باش!
سلطان محمود غزنوی با امیران لشکر خود بهقصد شکار به صحرا رفت. در کنار تپهای سرسبز و پردرخت که دیدن…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت تاجر تنبل ولی خوش شانس، داستانی درباره تجارت و شانس تاجر از سفر دریایی!
در زمان قدیم مردم از اوضاع شهرهای دیگر خیلی دیر باخبر میشدند و بازرگانان برای اینکه بتوانند در کارشان تصمیم…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان قدیمی زن زرنگ و شوهر تنبل: حکایت مردی که تنبلی باعث شد، زن شود!!!
زن كاری و زیر و زرنگ بود و مرد تنبل و دست و پا چلفتی و همیشه خدا با هم…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت گربه سفید و میرغضب دربار، از سری داستان های سندبادنامه
مردی بود که در خدمت حاکم شغل میرغضبی داشت و هر وقت میخواستند گناهکاری را تازیانه بزنند او را صدا…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت تاجر محاسبه گر و مرد بقال: پایان دوستی چندساله تاجر و بقال بخاطر چند سکه؟!
ازرگانی بود که با یک بقال در بازار حساب جاری داشت. جنسهایی به بقال فروخته بود و پولهایی گرفته بود…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خرچنگ و حیله مرغ ماهی خوار از کتاب کلیله و دمنه
مرغ ماهی خواری بر لب دریاچه کوچکی زندگی میکرد و هر روز یک ماهی تاره میگرفت و میخورد و شب…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مارگیر و مار از داستان های عطار نیشابوری در باب سوء استفاده از نام و یاد خدا
مرد مارگیری بود که در گرفتن مار خیلی تجربه داشت و کارش این بود که میرفت دم سوراخ مار تله…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ماجرای دو سقا : مرغ همسایه غاز نیست؛ مرغ است!!!
یک مرد سقا بود و کارش این بود که هرروز مشک خود را به دوش بیندازد و از سر چشمه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زیبای اشتباه اردک از کلیله و دمنه: پرسیدن، کلید حل هر مسئله است!
اردک جوانی بود که ماهی بسیار داشت. اردک شنیده بود که گوشت ماهی بسیار خوشمزه است؛ اما ماهی را ندیده…
بیشتر بخوانید »