داستان های آموزنده
-
تفریح و سرگرمی
امانت داری بازرگان و خیانت دوستش: داستان بازرگانی که دوست خائناش را درست و حسابی ادب کرد!
در شهری کوچک که مردمان خوب و باصفایی داشت و همه مردم از حال هم با خبر بودند و جویای…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قسمت دوم حکایت بازرگان و همسر دیندارش: پیروزی صداقت و پاکی بر خباثت و شهوت!
سلطان محمود که اسم و رسم بازرگان را شنيده بود و مىدانست که دروغ نمىگويد دستور داد بلافاصله قاضى را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت بازرگان و همسر دیندارش: حکایتی زیبا در باب پیروزی صداقت و پاکی بر خباثت و شهوت!
مردى بازرگان از سرزمين آذربايجان روانهٔ هندوستان شد و چون به شهر غزنين رسيد آب و هواى آنجا را پسنديد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت بهلول و عطار نابکار | درسی که بهلول به عطار داد و حسابی حالش را گرفت!
بهلول مشغول گردش در کوچه پس کوچه های شهر بود. ناگاه مردی را دید که غمگین و دل شکسته در…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی شاه عباس و پینه دوز | روزی دهنده واقعی خداست!
شاه عباس لباس درويشى مىپوشيد و بهطور ناشناس در شهر مىگشت. شبى در دهانهٔ دروازهٔ شهر به خانهاى رسيد. صداى…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
مرد گدا در بازار | حکایت گدایی که ساکنان یک شهر را اُسکول کرد!!
فردى هرروز در بازار گدایی میکرد و مردم حماقت وی را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دو کارگر که یکی از دیگری دو برابر بیشتر حقوق می گرفت!
در روزگاران قدیم تاجری حدود 5 سال دو تا شاگرد هم سن و سال رو استخدام کرده بود. گرچه هر…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت غول چراغ جادو و رئیس شرکت | هیچ وقت قبل از رئیس تان اظهار نظر نکنید!
یک روز منشی دفتر، مسئول بخش و مدیر شرکت در حال رفتن به سمت سلف برای صرف ناهار بودند. ناگهان…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
پیرمردی که بسیار خوش شانس بود، اما خودش رو خوش شانس نمی دونست!
در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
پادشاه و شاهینی که پرواز نمی کرد!
به یکی از پادشاهان قدیم، دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دادند. بعد از آن، پادشاه شاهینها را به مربی…
بیشتر بخوانید »