فریاد خاموش یک دوست: میدانستم که میآیی…

داستان ارزشش را داشت: در جنگ جهانی اول یكی از سربازان به محض این كه دید دوست صمیمی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم كردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج كند….
داستان ارزشش را داشت
مافوق به سرباز گفت: «اگر بخواهی می توانی بروی، اما هیچ فكر كردی این كار ارزشش را دارد یا نه؟»
دوستت احتمالاً مرده و ممكن است، حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی. حرف های مافوق، اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت و به شكل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش كشید و بیرون آورد.
افسر مافوق به سراغ آن ها رفت. سربازی را كه در باتلاق افتاده بود معاینه كرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه كرد و گفت: «من به تو گفتم كه ممكنه ارزشش رو نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و
مرگباری برداشتی.»
سرباز در جواب گفت: «قربان ارزشش را داشت.»
مافوق: «منظورت چیه كه ارزشش را داشت؟ می شه بگی؟»
سرباز: «بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی كه به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی كه او گفت احساس رضایت قلبی می كنم. اون گفت: دوست من… می دونستم كه به كمك من میایی…»
امیدوارم از مطلب امروز استفاده کرده باشید. شما همواره می توانید سوالات، بازی های فکری، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
برایتان جالب خواهد بود
اگه فکر می کنی نابغه ریاضیاتی، این معمای ریاضی را در 9 ثانیه رمزگشایی کن!
داستان سگ وفادار: سگی که شبها برمیگشت تا نگهبانم باشد!
کدامیک از این سه نفر واقعاً دکتر نیست؟
داستانی آموزنده درباره اینکه چرا وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
نوع نوشیدنی گرم مورد علاقه تان (از خانواده قهوه)، شخصیت شما را افشا می کند؟
اگه فکر می کنی آخر نابغه هایی، بگو که کدوم عدد با بقیه فرق داره؟
درس های ماندگار از دوستی و وفاداری؛ الهام از یک نبرد تاریخی!
با دلیل بگ. که کدوم زن صاحب اصلی کیف قرمز است؟
داستان پیرمردی در انتظار پسر: داستانی از عشق، فداکاری و انسانیت!