حکایت
-
حکایت ناصرالدین شاه و مرد ذغال فروش |ذغال فروشی که درباره جهنم به ناصرالدین شاه گزارش داد!
ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به ذغالفروشی افتاد....با حکایت…
بیشتر بخوانید » -
حکایت مرد ماهیگیر و زن حریص | داستان زن حریصی که هیچ چیز راضیش نمی کرد!
مرد ماهيگيرى بود که زندگيشُ از صيد ماهى گذران مىکرد. خودش بود و زنش، تو يه خرابه هم زندگى مىکردن.…
بیشتر بخوانید » -
داستان شرط چهل دروغ: حکایت چوپانی که چهل دروغ گفت و با دختر پادشاه ازدواج کرد!
پادشاه براى خواستگاران شرطى را پيشنهاد کرده بود. هرکس شرط را بهجا مىآورد مىتوانست داماد پادشاه شود. شرط شاه اين…
بیشتر بخوانید » -
حکایت خارکن و دختر پادشاه: داستان مرد خارکنی که دختر پادشاه را از قبر درآورد و با او ازدواج کرد!
مرد خاركني بود و روزي كه از بيابان برميگشت بين راه ديد دختري مثل پنجهي آفتاب از حمام بيرون آمد.…
بیشتر بخوانید » -
داستان همسر بازرگان و قاضی |بخش دوم داستان تاجری که زنش را نزد قاضی به امانت گذاشت!
سلطان محمود که اسم و رسم بازرگان را شنيده بود و مىدانست که دروغ نمىگويد دستور داد بلافاصله قاضى را…
بیشتر بخوانید » -
داستان شنیدنی قاضی و همسر بازرگان| بخش اول داستان تاجری که زنش را نزد قاضی به امانت گذاشت!
در دوران سلطنت سلطان غزنوى مردى بازرگان از سرزمين آذربايجان روانهٔ هندوستان شد و چون به شهر غزنين رسيد آب…
بیشتر بخوانید » -
آش نخورده و دهان و سخته | داستان شاگرد بازاری که از خجالت خودش را به دندان درد زد!
مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبی بود ولیکن…
بیشتر بخوانید » -
ملانصرالدین و دزد کفش | حکایت پیدا کردن دزد توسط ملا از طریق کشیدن دُم خرش!
ملانصرالدین در حیاط را باز کرد تا همسایه آبیارش داخل شود. کار این مرد مواظبت از چشمههای زیرزمینی بود که…
بیشتر بخوانید » -
حکایت ضرب المثل اهل بخیه هست!
اهل بخیه در لغت به معنی کسی که حرفه ٔ دوزندگی دارد و یا بعضی مواقع به معنی سازشکار، رازدار…
بیشتر بخوانید » -
حکایت حمالی که توسط همسرش حسودش رمال باشی شد + قسمت اول
حمالی بود فقیر و بی چیز، که هر روز صبح کوله پشتی پشته و طناب حمالی را برمیداشت و میآمد…
بیشتر بخوانید »