افرادی که فاقد همدلیاند اغلب این ۸ جمله را بدون اینکه متوجه تأثیرش باشند استفاده می کنند!

نشانه های افراد فاقد همدلی: وقتی کسی بدون حتی یک عذرخواهی ساده از کنار شما رد میشود، ممکن است احساس تحقیر کنید. وقتی همکارتان احساسات شما را نادیده میگیرد، بهخوبی میفهمید که او از درک همدلانه بیبهره است.
همین جزئیات به ظاهر ساده، سنگبنای ارتباطات انسانیاند. با این حال، برخی افراد در درک این ظرافتها دچار مشکل هستند. آنها ناخواسته از عباراتی استفاده میکنند که نشان از نبود همدلی دارد، بیآنکه به اثرشان بر دیگران فکر کنند. در ادامه این مطلب با نشانه های افراد فاقد همدلی آشنا خواهید شد.
نشانه های افراد فاقد همدلی
در ادامه به هشت عبارتی میپردازیم که معمولاً توسط افراد فاقد همدلی به کار میروند. شاید شناختن آنها بتواند به کسانی کمک کند که ناآگاهانه باعث رنجش دیگران میشوند. مهمترین نشانه های افراد فاقد همدلی عبارت است از:
نمیدونم چرا ناراحتی!
عبور از میان احساسات گاه مثل راه رفتن در یک هزارتوی پیچیده است — پر از چرخشهای غیرمنتظره و بنبستهای عاطفی. اما وقتی با کسی روبهرو میشوید که توانایی درک شما را ندارد، آن هزارتو شبیه قلعهای غیرقابل نفوذ میشود.
عبارتی مثل «نمیدونم چرا ناراحتی» نشاندهندهی ناتوانی در درک تجربههای احساسی دیگران است. این افراد نمیتوانند خودشان را جای طرف مقابل بگذارند، چون اصلاً درک درستی از دنیای درونی دیگران ندارند. البته همیشه از سر بیرحمی نیست؛ گاهی صرفاً کمبود واژگان احساسی و ناآگاهی است.
خبر خوب اینکه با صبوری، گفتوگو و آموزش، این افراد میتوانند بیاموزند که کلماتشان چه اثر عمیقی دارند. همدلی چیزی ذاتی نیست، قابلیتی است که میتوان آن را آموخت و پرورش داد.
تو خیلی حساسی!
همانطور که رنگها برای هر کسی معنایی متفاوت دارند، احساسات هم برای آدمها معنا و شدتی خاص دارند. آنچه برای من مسئلهای پیشپاافتاده است، ممکن است برای دیگری یک تجربهی دردناک باشد.
یادم هست در یک پروژهی گروهی، همکاری بیمحابا از کارم انتقاد کرد. وقتی ناراحتیام را نشان دادم، پاسخ داد: «تو خیلی حساسی!» این جمله معمولاً از زبان کسانی شنیده میشود که نمیدانند تأثیر حرفهایشان چقدر میتواند عمیق باشد.
اینگونه افراد فکر میکنند چون خودشان از چیزی ناراحت نمیشوند، پس دیگران هم نباید ناراحت شوند. اما واقعیت این است که احساسات ما معتبرند، حتی اگر دیگران آن را درک نکنند. حساس بودن نهتنها ضعف نیست، بلکه نشانهی هوش هیجانی است.
بیخیال، رد شو ازش!
عبارتی مثل «فقط ازش عبور کن» شاید از سر دلسوزی گفته شود، اما اغلب نتیجهای جز نادیده گرفتن احساسات ندارد. مخصوصاً اگر کسی هنوز درگیر آن ماجرا یا زخم است.
مثلاً دربارهی سوگ، مطالعات نشان دادهاند که ممکن است از شش ماه تا چند سال طول بکشد تا فرد با آن کنار بیاید. بنابراین نمیشود از همه انتظار داشت که با یک جملهی ساده و کوتاه، زخم دلشان التیام پیدا کند.
همدلی یعنی درک اینکه هر کسی مسیر عاطفی خودش را دارد و نباید کسی را برای سرعتش قضاوت کرد.
اینکه چیز مهمی نیست!
شاید برای شما موضوع سادهای باشد، اما برای دیگری مسئلهی بزرگی است. وقتی کسی درد یا نگرانیاش را با ما در میان میگذارد، نباید آن را کماهمیت جلوه داد.
همدلی یعنی شنیدن و درک احساسات دیگری، نه کوچک شمردن آنها. اینکه مسئلهای برای شما بزرگ یا کوچک به نظر میرسد، دلیلی بر بیاهمیت بودن آن برای طرف مقابل نیست.
نمیتونم کمکت کنم
شنیدن این جمله در لحظهای که بیشترین نیاز به همراهی داریم، میتواند بسیار دردناک باشد. البته همه همیشه توان کمک ندارند، اما تفاوت است میان نداشتن توان و نداشتن تمایل برای درک شرایط.
گاهی بیشتر از عمل، همین حس همدلی است که آرامش میآورد، اینکه کسی ما را ببیند و بفهمد، حتی اگر کاری از دستش برنیاید.
چرا مثل فلانی نمیشی؟
مقایسهها یکی از زهرآگینترین راههای ارتباطی هستند. کسی که میگوید «چرا شبیه فلانی نیستی؟» نه تنها همدلی ندارد، بلکه ناخواسته حس ناکافی بودن را به طرف مقابل منتقل میکند.
همدلی یعنی پذیرش فرد همانطور که هست، نه تلاش برای جا دادن او در قالبهای دیگران.
اینقدرها هم جدی نیست
برای بعضیها موضوعی جدی است، حتی اگر از بیرون بیاهمیت به نظر برسد. این جملهی ساده میتواند احساسی را بیارزش جلوه دهد که برای دیگری بسیار واقعی و سنگین است.
همدلی یعنی اینکه درک کنیم اهمیت یک موضوع از نگاه هر فرد متفاوت است — و همین احترام به تفاوتهاست که ارتباط انسانی را قوی میکند.
زیادی داری فکر میکنی
وقتی کسی درگیر افکارش است، گفتن «زیادی فکر میکنی» چیزی جز بیارزش کردن آن افکار نیست. احساسات همیشه خطی و منطقی نیستند. گاهی آشفتهاند، پیچیدهاند و بهسختی فهمیده میشوند.
همدلی یعنی حضور داشتن کنار کسی که این پیچیدگیها را تجربه میکند، بدون قضاوت، بدون سادهسازی.
سخن پایانی
اگر تا اینجا همراه ما بودهاید، احتمالاً بهتر درک کردهاید که همدلی چطور میتواند کیفیت روابط انسانی را تغییر دهد. همدلی نه از ضعف، که از درک عمیق انسان بودن میآید.
فقدان همدلی لزوماً نشانهی بیتفاوتی یا بدذاتی نیست؛ گاهی فقط ناآگاهی است، ناتوانی در تشخیص آنچه دیگران تجربه میکنند. به قول روانشناس معروف کارل راجرز:
«وقتی کسی واقعاً تو را میشنود؛ بدون قضاوت، بدون تلاش برای تغییر یا کنترل تو؛ حس خوبی دارد.»
بیایید بیشتر به سمت شنیدن، درک کردن و همدل بودن قدم برداریم. اینگونه نهتنها همدلتر، بلکه انسانتر خواهیم بود.