حکایت ملا نصر الدین و کوزه عسل | وقتی ملا نصرالدین کلاه قاضی شهر را برداشت!

حکایت ملا نصر الدین و کوزه عسل: ملا نصرالدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تائید میکرد ولی از بخت بد وی، قاضی اصلاً کاری را بدون باج انجام نمی داد.
شاید بپسندید: داستان شنیدنی راه و بیراه | آخر و عاقبت حسادت جز نیستی و نابودی نیست!
حکایت ملا نصر الدین و کوزه عسل
ملا نصرالدین هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تائید سند را به انجام برساند این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و پیش قاضی رفت و کوزه را هدیه داد و درخواستش را اعلامکرد .
قاضی به محض اینکه در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی درنگ سند را تائید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافظی کردند.
چند روز گذشت قاضی به نیرنگ ملا نصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیام داد که در سند اشتباهی شده است!
ملا به فرستاده قاضی پاسخ داد از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در کوزه ی عسل است.
شاید بپسندید: داستان شكي نيست كه خدا روزي رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!
داستان های ملا نصر الدین
همه ما از کودکی با داستان های ملانصرالدین آشنایی داریم.ملا نصرالدین، شخصیتی داستانی و بذلهگو در فرهنگهای عامیانه ایرانی، آذربایجانی، ترکیه ای، افغانستانی، عربی، قفقازی، هندی، پاکستانی و بوسنی است که حتی در یونان هم محبوبیت زیادی دارد و در بلغارستان هم شناخته شدهاست. ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگر به عنوان شخصیتی بذله گو اما نمادین محبوبیت دارد. امروز در این مطلب به داستان ملا نصرالدین و داستان دیگی که زائید، خواهیم پرداخت.
شاید بپسندید: چیستان: چه چیزی گردن دارد اما سر ندارد!؟
درباره داستان های ملا نصرالدین
باید گفت که دربارهٔ وی داستانهای لطیفهآمیز فراوانی نقل میشود. این که وی شخصی واقعی بوده یا افسانهای روشن نیست. برخی منابع او را واقعی دانسته و هم روزگار با تیمور لنگ (درگذشته ۸۰۷ ق) یا حاجی بکتاش (درگذشته ۷۳۸ ق) دانستهاند. در نزدیک آقشهر از توابع قونیه در ترکیه محلی است که با قفلی بزرگ بسته شده و میگویند قبر ملا نصرالدین است.
او را در افغانستان، ایران و جمهوری آذربایجان، ملا نصرالدین، در ترکیه نصرتین هوجا (خواجه نصرالدین) و در عربستان جُحا (خواجه) مینامند. مردم کارها و حرکات عجیب و مضحکی به او نسبت میدهند و به داستانهای او میخندند. قصههای ملا از گذشته در شرق رواج داشته و مشخص نیست ریشه آنها از کدام زبان است.در ادامه به داستانی از حکایات ملانصرالدین اشاره خواهیم کرد.
شاید بپسندید: چیستان: این فرد پسر مادربزرگ و پدربزرگ شماست، اما عموی شما نیست!؟
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
برایتان جالب خواهد بود
احتمالا بپسندید: اگه مثل هرکول پوارو باهوش باشی، در نگاه اول مأمور مخفی را پیدا میکنی!
شاید بپسندید: کدامیک از این 3 معلم به شوخی برای همکارش، عینک و سبیل کشیده است!؟
احتمالا بعضی از افراد کنونی از نوادگان ملا نصرالدین هستند ،کاه را در انبار چیده و روی آن گندم ریخته ه و گفته انبارم پر شد ! در حل مشکلات بدون رشوه پیش نمی روند و یا حق حسابی دیگر .