داستان های پندآموز
-
تفریح و سرگرمی
داستان انگیزشی دو مرد ماهیگیر | فرصت ها مانند ابر بهار در گذرند!
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شنیدنی سگ نابغه و صاحب ناسپاس!
قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد دهن بین: داستان آدمی که حرف مردم برایش مهم بود!
در ایام قدیم پیرمردی همراه با پسر و تنها الاغش قصد سفر کردند. پیرمرد به پسر اصرار کرد که سوار…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
مرد حکیم و حاکم شهر | داستانی کهن درباره دوستی و ویژگی های دوست خوب!
روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا بود،…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت ناصرالدین شاه و ذغال فروش | داستان ذغال فروشی که ناصر الدین شاه را مثل ذغال سیاه کرد!
مرد ذغالفروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتیجه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
جمیل و جمیله: ماجرای تلخ پسری که عاشق دختر طلسم شده بود+بخش دوم
مرد فقير يک روز، دو روز، سه روز و بالاخره يک ماه تمام در آن بيابان راه رفت تا اينکه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زن مکار و شیطان | حکایت زنی مکار که شیطان را ضربه فنی کرد!
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شنیدنی راه و بیراه | آخر و عاقبت حسادت جز نیستی و نابودی نیست!
خودش را رساند به سوار و بعد از سلام و حال و احوال, معلوم شد که او هم مسافر است.…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
غول چراغ جادو و رئیس شرکت: هیچ وقت زودتر از مافوق و یا رئیس تان نظر ندهید!
یک روز منشی دفتر، مسئول بخش و مدیر شرکت در حال رفتن به سمت سلف برای صرف ناهار بودند. ناگهان…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
خواهر ندار و خواهر دارا | حکایت خواهری که صداقتش عاقبت خوش را برایش رقم زد!
دو تا خواهر بودند. يکى ندار و ديگرى دارا بود. خانههاى آنها روبهروى هم بود. خواهر ندار نسبت به خواهر…
بیشتر بخوانید »