داستان های بهلول
-
تفریح و سرگرمی
حکایت بهلول و مهمان نادان: وقتی هوش بهلول به داد مهمان بی عقل رسید و او را از مرگ نجات داد!
قاضی میخواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضی عذر بخواه! من…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
بهشت فروختن بهلول | وقتی بهلول به همسر هارون الرشید بهشت فروخت و به هارون نفروخت!
روزی بهلول نزدیک رودخانه لب جوبی نشسته بود و چون بیکار بود مانند بچه ها با گِل چند باغچه کوچک…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان بهلول و عطار نابکار | بهلول درسی به عطار داد که تا آخر عمرش فراموش نکرد!
روزی بهلول از راهی میگذشت. مردی را دید که غریبوار و سر به گریبان ناله میکند. بهلول به نزد او…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان بهلول و مهمانی قاضی | وقتی بهلول مهمان بی عقل خودش را از خطر مرگ نجات می دهد!
بهلول شبی در خانهاش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود که قاصدی از راه رسید. قاصد پیام…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت بهلول و عطار نابکار | درسی که بهلول به عطار داد و حسابی حالش را گرفت!
بهلول مشغول گردش در کوچه پس کوچه های شهر بود. ناگاه مردی را دید که غمگین و دل شکسته در…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت جالب و شنیدنی بهلول و مهمانش که به مهمانی قاضی رفتند!
بهلول شبی در خانهاش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود که قاصدی از راه رسید. قاصد پیام…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان بهلول و فروختن خانه در بهشت!
آوردهاند که روزی زبیده زوجه هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت…
بیشتر بخوانید »