داستان های آموزنده
-
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی معلم و پدر دانش آموز: وقتی «گاو» پدر “گوساله” به مدرسه آمد!
در یك مدرسه راهنمایی دخترانه چند سالی بود كه مدیر مدرسه بودم. چند دقیقه قبل از زنگ تفریح اول، مردی…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت جالب وصیت مرد خسیس و پاسخ زیرکانه همسرش!
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مالاندوزی کرده بود و پول و دارایی زیادی جمع کرده بود، قبل…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خیاط و شاگردش: دروغی که گران تمام شد!
در زمانهای قدیم مرد خیاطی کوزهای عسل در دکانش داشت. یک روز میخواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود.... با…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان اعترافی غیرمنتظره: وقتی سیاستمدار به آسانی گذشته کثیف خودش را افشا کرد!
در مراسم توديع پدر پابلو، كشيشي كه ۳۰ سال در كليساي شهر كوچكي خدمت كرده و بازنشسته شده بود، از…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان آموزنده درس بزرگ از یک دست فروش: تجارت با خدا
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم. کنار بانک، دستفروشی بساط باطری، ساعت، فیلم عکاسی و اجناس…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
پسرک واکسی: داستان مردی که درسی بزرگ از کودک واکسی گرفت!
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایتی جالب از درس بزرگ از یک ذهن کوچک: راهحل هوشمندانه پسر بچه برای عبور از تونل
مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت کشاورز فقیر و بزغاله اش: روی شانه های خود چه چیزهایی را حمل می کنید؟
کشاورز فقیری برغالهای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز میگشت، تعدادی از اوباش…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قصه آموزنده دانش ناتمام از سری داستان های مرزبان نامه!
روزی یکی از دانشمندان درس حکمت میگفت و درباره عدالت سخنرانی میکرد و در ضمن سخن، برای روشن شدن مطلب،…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قصه دو برادر دوقلو و یک عشق پاک!
در زمان پادشاهی «هونگ وونگ»، در دهکدهی کوچک پرتافتادهای در ارتفاعات شمال ویتنام، دو برادر از خانوادهی «کائو» زندگی میکردند.…
بیشتر بخوانید »