موفقیت

8 نشانه که شما از نظر عاطفی دوران کودکی کاملی داشته اید (بدون اینکه متوجه شوید)

نشانه های بلوغ عاطفی: آیا تا به حال احساس کرده اید که چیزی در روابط بزرگسالان “خاموش” است اما نمی توانید انگشت خود را روی آن بگذارید؟ شاید با احساس اینکه واقعاً توسط دیگران دیده می‌شوند یا برایتان ارزش قائل هستند، مبارزه می‌کنید، یا دائماً می‌پرسید که آیا بیش از حد درخواست دیده شدن می‌کنید!؟

چه می‌شد اگر این احساسات در بزرگسالی شروع نمی‌شد و در کودکی رشد می کردند؟ حقیقت این است که یک کودکی از نظر عاطفی رشد نگرده است، به لحاظ ظاهری قابل شناسایی نیست. اما این مسئله با گذشت زمان، با توجه به تجربیات، نحوه نگرش ، نحوه ارتباط با دیگران و حتی نحوه برخورد با احساسات خود را نشان می دهند. در ادامه شما می توانید با نشانه های بلوغ عاطفی آشنا شوید.

بیشتر بخوانید: اگر این 8 ویژگی را داشته باشی، در محل کار آدم محبوبی خواهی بود!

احتمالا بپسندید: ۷ روش ساده و موثر برای افزایش اعتماد به نفس

نشانه های بلوغ عاطفی

در اینجا 8 نشانه ظریف وجود دارد که نشان می دهد تربیت شما ممکن است از نظر عاطفی ناکامل بوده باشد  و مسئله چگونه می تواند امروز بر شما تأثیر بگذارد.

شما همیشه به دنبال تایید از دیگران هستید

طبیعی است که از اطرافیان خود تا حدی تایید بخواهیم. اما وقتی متوجه شدید که دائماً به دنبال تأیید اعتبار از دیگران هستید، ممکن است چیزی بیشتر باشد. ممکن است متوجه شوید که سعی می کنید همه اطرافیانتان را راضی نگه دارید، از اینکه کسی را ناامید کنید می ترسید یا دائماً نیاز به اثبات ارزش خود را احساس می کنید.

این می تواند نشانه آن باشد که شما حمایت عاطفی و تاییدی را که در کودکی نیاز داشتید دریافت نکرده اید. اگر دوران کودکی شما فاقد اعتبار عاطفی بود، ممکن است احساس کنید که نامرئی هستید، یا انگار احساسات، افکار یا تجربیات شما مهم نبوده اند.

اکنون به عنوان یک بزرگسال، شما همچنان به دنبال آن اعتباری هستید که هرگز به دست نیاورده‌اید، و سعی می‌کنید آن خلاء را پر کنید. مواجهه با این حقیقت سختی است، اما تصدیق آن می تواند اولین قدم به سوی شفا باشد.

احتمالا بپسندید: روتین میلیاردرها: ۱۱ کاری که افراد پولدار و موفق هر روز انجام می دهند!

ایجاد روابط عمیق و معنادار برای شما سخت است

اگر از نظر عاطفی با احساس عدم رضایت بزرگ شده‌اید، ممکن است برای برقراری ارتباط با دیگران در سطح عمیق‌تری دچار مشکل شوید و بخش ناامیدکننده این است که حتی ممکن است ندانید چرا.

این طور نیست که شما روابط نزدیک نمی خواهید؛ این است که صمیمیت عاطفی واقعی ناآشنا یا حتی ناراحت کننده است. زمانی که دوران کودکی شما فاقد حمایت عاطفی مداوم بود، ممکن است ذهن شما یاد گرفته باشد که آسیب پذیری را به جای ایمنی با خطر مرتبط کند.

بنابراین، به جای باز کردن، ممکن است افراد را در کنار هم نگه دارید یا فقط بخش‌های «ایمن» خود را آشکار کنید. این می تواند در دوستی ها، روابط عاشقانه و حتی پویایی خانواده خود را نشان دهد. شاید احساس می‌کنید که «قوی» هستید که نیازی به کمک ندارد، یا خودتان را متقاعد می‌کنید که به هر حال مردم شما را درک نمی‌کنند.

اما نکته اینجاست: این دیوار محافظ ممکن است به شما کمک کرده باشد که از نظر عاطفی در کودکی زنده بمانید، اما در بزرگسالی، شما را از ایجاد ارتباطاتی که واقعاً آرزو دارید باز می دارد.

احتمالا بپسندید: شخصیت شناسی جالب: خال کجای بدنت نشانه شانس و ثروت است؟

مطلب مرتبط: 7 عبارتی که در ظاهر زیبا به نظر می رسند، اما در واقع نیش دار و تهاجمی هستند!

اغلب احساس می کنید که یک فرد خارجی هستید

نویسنده مشهور سی اس لوئیس زمانی گفت: “ما می خوانیم تا بدانیم تنها نیستیم.” و من بیشتر اوقات با آن نقل قول ارتباط برقرار می کنم. اعتراف می‌کنم که همیشه احساس می‌کردم یک غریبه هستم، مثل اینکه از بیرون به درون نگاه می‌کردم. مثل اینکه من آنجا بودم، اما واقعاً بخشی از آن نبودم.

من به کتاب ها، فیلم ها، موسیقی و هر چیزی که می تواند به من احساس ارتباط بدهد سر می زند. و آرامش خاصی در آن وجود دارد. اما این همچنین یک نشانه آشکار است که چیزی اشتباه است. احساس یک فرد خارجی می تواند نشانه ای از دوران کودکی از نظر عاطفی ناقص باشد. اگر ارتباط عاطفی و تعلق در سال‌های اولیه‌تان وجود نداشت، ممکن است دائماً احساس کنید که در حاشیه هستید و هرگز واقعاً در جایی مناسب نیستید.

این یک درک آسان نیست، اما برای درک تاریخچه احساسی شما بسیار مهم است.

با مراقبت از خود دست و پنجه نرم می کنید

مراقبت از خود یک مفهوم به اندازه کافی ساده به نظر می رسد، درست است؟ غذای سالم بخورید، ورزش کنید، استراحت کنید، ذهن و روح خود را پرورش دهید…. اما برای برخی از ما، این موضوع چندان ساده نیست. به گفته تیم بنیاد Blue Knot، بزرگسالانی که در کودکی غفلت عاطفی را تجربه کرده‌اند، اغلب با مراقبت از خود دست و پنجه نرم می‌کنند.

بنابراین ممکن است نیازهای فیزیکی خود را نادیده بگیرند، با حفظ یک سبک زندگی سالم مبارزه کنند، یا برایشان سخت باشد که بهزیستی خود را در اولویت قرار دهند.

این باعث شد به الگوهای خودم فکر کنم. همیشه برای من سخت بوده است که به یک روال سالم پایبند باشم یا برای خودم وقت بگذارم. مثل این است که من دائماً روی یک باک خالی می دوم، اما به نظر می رسد نمی توانم توقف کنم و بنزین بزنم.

اگر متوجه شدید که علیرغم تمام تلاش‌هایتان با مراقبت از خود دست و پنجه نرم می‌کنید، ممکن است به این دلیل باشد که در کودکی یاد نگرفته‌اید که چگونه نیازهای خود را اولویت‌بندی کنید. این می تواند نشانه دیگری باشد که دوران کودکی شما از نظر عاطفی کامل نبوده است.

بیش از حد از خود انتقاد می کنید

آیا تا به حال متوجه شده اید که اشتباهات خود را در ذهن خود تکرار می کنید یا احساس می کنید هیچ کاری که انجام می دهید به اندازه کافی خوب نیست؟ اگر چنین است، شما تنها نیستید. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که در محیط‌های احساسی ناکامل بزرگ شده‌اند، اغلب با دلسوزی به خود دست و پنجه نرم می‌کنند.

هنگامی که نیازهای عاطفی شما در کودکی برآورده نشد، شاید احساسات شما نادیده گرفته شده یا دستاوردهای شما نادیده گرفته شده است؛ درونی کردن این منفی بودن آسان است. به جای اینکه یاد بگیرید با خودتان مهربان باشید، ممکن است یاد گرفته باشید که خشن ترین منتقد خود باشید.

در بزرگسالی، این می تواند به شکل کمال گرایی، شک به خود، یا فشار بی پایان برای «انجام بیشتر» و «بیشتر بودن» ظاهر شود. مهم نیست چقدر به دست می آورید، هرگز کافی به نظر نمی رسد. صدایی که در سر شما وجود دارد مدام به شما می گوید: “تو باید بهتر عمل می کردی.”

این گفت‌وگوی درونی می‌تواند خسته‌کننده و از نظر احساسی خسته‌کننده باشد، و جشن گرفتن پیروزی‌ها یا پذیرش اینکه اشتباهات بخشی عادی از زندگی هستند را سخت می‌کند. اما در اینجا چیزی مهم است که باید به خاطر بسپارید: آن صدا شما نیستید، این پژواک تجربیات قدیمی است. یادگیری به چالش کشیدن آن و تمرین شفقت با خود می تواند به شما کمک کند تا روایت را بازنویسی کنید و خود را با مهربانی و لطف بیشتری ببینید.

تشخیص احساسات خود مشکل دارید

احساسات… آنها حیله گر هستند، اینطور نیست؟ شادی، غم، عصبانیت، هیجان – شناسایی همه آنها به اندازه کافی آسان است. اما در مورد آنهایی که پیچیده تر هستند؟ احساس گناه، شرم، آسیب پذیری، تنهایی؟ مشخص کردن آن‌ها سخت‌تر است، به خصوص اگر در محیطی بزرگ نشده باشید که در آن آشکارا درباره احساسات صحبت می‌شود.

اگر هیچ کس از شما نپرسید: “حالت چطور است؟” یا به شما کمک کرد تا کلماتی را با احساسات خود بیان کنید، جای تعجب نیست که برای شناسایی آنها به عنوان یک بزرگسال تلاش کنید. به جای اینکه بتوانید بگویید «احساس آسیب دیدگی دارم»، ممکن است چیزی مانند «من خوبم» یا «نمی‌دانم چه احساسی دارم» بگویید.

این بدان معنا نیست که شما از نظر احساسی بی حس هستید؛ شما فقط از زبان دنیای درونی خود جدا شده اید. این می تواند رفع نیازهای شما یا انتقال احساسات خود به دیگران را دشوار کند، که می تواند چرخه ای از سرخوردگی و انزوا ایجاد کند.

همانطور که میشل هال درمانگر می نویسد، “توانایی درک آنچه که احساس می کنید و آنچه باعث می شود شما چنین احساسی داشته باشید، کلید بهبود شماست. وقتی به شما یاد دادند که از احساسات خود جدا شوید، به شما یاد دادند که از خودتان جدا شوید. این هرگز چیز خوبی نیست. شما همیشه می خواهید به نشانه هایی که ذهن و بدنتان برای شما ارسال می کند گوش دهید.»

خبر خوب این است که آگاهی عاطفی مهارتی است که می توان آن را آموخت. با کاهش سرعت، بررسی با بدن خود و کنجکاوی در مورد آن احساسات “خاموش”، می توانید شروع به پر کردن شکاف بین آنچه احساس می کنید و آنچه در مورد خود می دانید را پر کنید.

اغلب بدون هیچ دلیل مشخصی احساس گناه می کنید

در مورد احساسات پیچیده صحبت کنیم، بیایید در مورد احساس گناه صحبت کنیم. احساس گناه یک احساس قدرتمند است. این روشی دارد که می تواند شما را خفه کند، و شما را وادار می کند تصمیمات، اقدامات و حتی ارزش خود را حدس بزنید. اما اگر احساس گناه می کنید و حتی نمی دانید چرا؟ ممکن است خودتان را بگیرید:

  • عذرخواهی بیش از حد
  • احساس اضطراب پس از تعیین حد و مرز
  • توضیح بیش از حد انتخاب های خود برای دیگران
  • اگر این به نظر آشنا به نظر می رسد، می تواند نشانه ای باشد که دوران کودکی شما به شما آموخته است که احساسات دیگران را بر احساسات خود ترجیح دهید.

شاید شما در محیطی بزرگ شده اید که در آن به خاطر چیزهایی که خارج از کنترل شماست سرزنش می شوید، یا باید «خوب باشید» تا از درگیری جلوگیری کنید. با گذشت زمان، مغز شما یاد می گیرد که ابراز وجود خود را با “انجام کاری اشتباه” مرتبط کند.

در بزرگسالی، این احساس گناه می تواند به یک بازتاب تبدیل شود، یک زمزمه پس زمینه که باعث می شود احساس کنید دائماً کسی را ناامید می کنید. خوب، وقت آن است که این عادت را ترک کنید. زیرا حقیقت اینجاست: فقط به این دلیل که احساس گناه می کنید به این معنی نیست که واقعاً کار اشتباهی انجام داده اید. یادگیری جدا کردن احساسات خود از واقعیت گامی قدرتمند به سوی آزادی عاطفی است.

نشانه های بلوغ عاطفی

تمایل به خود خرابکاری دارید

آیا تا به حال در آستانه یک چیز بزرگ بوده اید که فقط متوجه شوید که آن را به هم ریخته اید؟ من می دانم که دارم. مثل این است که بخشی از من وجود دارد که معتقد نیست من لایق چیزهای خوب هستم، بنابراین در نهایت موفقیت خودم را خراب می کنم.

خود خرابکاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد – به تعویق انداختن، تحقیر خود، اجتناب از فرصت ها یا حتی رانده کردن مردم. این یک الگوی مخرب است و زمان زیادی طول کشید تا بتوانم آن را در خودم تشخیص دهم.

این تمایل به خود خرابکاری می تواند نشانه ای از دوران کودکی از نظر عاطفی ناقص باشد. اگر حمایت عاطفی و تأییدی را که در کودکی نیاز داشتید دریافت نکردید، ممکن است در بزرگسالی با احساس بی لیاقتی دست و پنجه نرم کنید.

شناخت این الگو احتمالاً مهم ترین گام به سوی شفا است. شما لایق چیزهای خوب هستید، لایق موفقیت هستید، و درک گذشته خود می تواند به شما کمک کند از این الگوهای خود ویرانگر رها شوید و به سمت آینده ای شادتر حرکت کنید.

کلام پایانی

شناخت این نشانه ها در زندگی شما می تواند یک مکاشفه تکان دهنده باشد، اما همچنین فرصتی برای رشد و شفا است. به یاد داشته باشید، گذشته شما آینده شما را مشخص نمی کند. فقط به این دلیل که دوران کودکی شما از نظر احساسی کامل نبود، به این معنی نیست که محکوم به حمل این الگوها در بزرگسالی هستید. با خودآگاهی، درک و تعهد به تغییر، می توانید از این محدودیت های عاطفی رها شوید.

با تصدیق احساسات و تجربیات خود شروع کنید، حتی اگر آنها شما را ناراحت کنند. شما نمی توانید چیزی را که با آن مخالفت می کنید تغییر دهید. اگر احساس خستگی می کنید، به دنبال کمک حرفه ای باشید. درمانگران و مشاوران آموزش دیده اند تا شما را از طریق این فرآیند خودیابی و شفا راهنمایی کنند.

سفر به سوی تحقق احساسی ممکن است دشوار باشد، اما ارزشش را دارد. شما شروع خواهید کرد که خود را در دید جدیدی ببینید، ارزش خود را درک کنید و شروع به ایجاد روابط سالم تری خواهید کرد.

 

برایتان جالب خواهد بود

با این 10 رفتار به فردی جذاب و دوست داشتنی تبدیل می شوید!

آشنایی با زبان بدن: از کجا بفهمم کسی از من خوشش اومده و دوستم داره !؟

با این 5 رفتار و عادت اگر هزار تا نقص هم داشته باشی باز هم آدم موفقی خواهی بود!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + بیست =

دکمه بازگشت به بالا