داستان های کلیله و دمنه
-
تفریح و سرگرمی
حکایت موش و مرد صاحبخانه: هرکس مال ندارد دوست، برادر و يار ندارد!
گويند که در شهر نيشابور موشي به نام «زيرک» در خانهي مردي زندگي ميکرد. زيرک دربارهي زندگي خود چنين ميگويد:…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت گناه مرغ خانگی: داستانی تامل برانگیز در باب آنکه از روی ظاهر قضاوت نکنیم!
باز شکاری را با تیر زده بودند و این پرنده پس از مقداری پرواز از هوا به زمین افتاده بود…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد خیالباف و کوزه روغن: داستان مرد فقیری که یک شبه داماد شاه شد!
بازرگان در هر معامله ای که سودی می برد، مقداری روغن برای زاهد می فرستاد. زاهد که به ساده زیستن…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ضرب المثل ناخورده شکر نکن + داستان شنیدنی
روباه حیله گری بود که خیلی دلش می خواست کلاغی را که دور و بر او آشیانه کرده بود، بگیرد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خرگوش باهوش و شیر ابله از داستان های کلیله و دمنه: “فکر و اندیشه” از زور بازو قوی تر است!
در جنگلی دورافتاده گروه زیادی از حیوانات گوناگون زندگی میکردند. یک شیر زورمند و ظالم هم در نزدیکی آن جنگل…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زیبای اشتباه اردک از کلیله و دمنه: پرسیدن، کلید حل هر مسئله است!
اردک جوانی بود که ماهی بسیار داشت. اردک شنیده بود که گوشت ماهی بسیار خوشمزه است؛ اما ماهی را ندیده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت قضاوت گربه روزه دار : شکایت به زورمند عین حماقت است!
در دامنه کوهی که گروهی مرغ وحشی زندگی میکردند یک زاغ هم روی درختی آشیانه ساخته بود و یک کبک…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت دو شریک، یکی مکار و دیگری ساده دل؛ داستانی از کلیله و دمنه!
در زمانهای نه چندان دور، در یک شهر کوچک دو شریک که یکی حیلهگر و زرنگ و دیگری بسیار ساده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت دو گنجشک و مار از کلیله و دمنه: چگونه گنجشکها از مار انتقام گرفتند!؟
دو گنجشک در سوراخی لانه داشتند. سوراخ، بالای دیوار خانهای بود و دو گنجشک به خوبی و خوشی در آن…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت طمع گرگ از کلیله و دمنه: گرگی که طمع کرد و به جای گوشت، زه کمان را خورد و مُرد!
ناگهان گرگی گرسنه از راه رسید و از دیدن این سه جنازه، خوشحال و خندان شد. او پس از چند…
بیشتر بخوانید »
- 1
- 2