داستان های پندآموز
-
تفریح و سرگرمی
حکایت مردی که به ده دینار آزاد شد و به صد دینار گرفتار || زن بداخلاق زندان شوهرش است!
آورده اند که در گذشته های دور، مردی بود که به سیر و سیاحت علاقهی فراوان داشت. بزرگترین آرزوی این…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ماجرای خالکوبی مرد قزوینی از سری داستان های مثنوی مولانا!
در گذشته های بسیار دور، در شهر قزوین مردم عادت داشتند كه با سوزن بر پشت و بازو و دست…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شتردار ساده دل که طمع، او را گرفتار مرد مفت خور کرد!
شخصی بود که عیاش و شکمپرست و خوشگذران بود و همهچیز میخواست و هیچ هنری هم نداشت و تنبل هم…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی حکم ناحق از داستان های مثنوی: داستان مردی که با پس گردنی زدن پول در می آورد!
پیرمرد کمبنیه و لاغراندام که خیلی رنجور بود پیش طبیبی رفت و گفت: «حالم خیلی بد است چارهای کن.».... با…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت آموزنده فیل شناسی در تاریکی، حکایتی معرفتی و جذاب از مثنوی مولانا
چند نفر هندی از هندوستان با یک فیل سفر میکردند و در کشورهایی که مردم فیل ندیده بودند آن را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان آموزنده کودک حلوا فروش از قصههای مثنوی مولوی!
«شیخ احمد خضری» بود و در شهر خود به خوبی و خیرخواهی معروف شده بود. این شیخ احمد روزی روزگاری…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مولانا درباره مرد شاعر و کمال الدین حسن وزیر | هر که به نام فریفته شود به نان درماند!
شاعری یک شعر بلند در تبریک عید ساخت و در آن از خوبیهای پادشاه زمان خود خیلی تعریف کرد و…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
اصطلاح از آتشی که افروختم خودم سوختم از کجا آمده است+داستان جالب و شنیدنی
در جنگلی سرسبز ، روباهی در کنار شغالی زندگی میکرد. روباه لاغر و ضعیف بود و زور بازویی نداشت ولی…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی مردی که میخواست زبان گربه ها را بیاموزد!
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
پادشاه و پیرزن: حکایت پیرزنی که مسجد پادشاه را به نام خود کرد!
پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی…
بیشتر بخوانید »