داستان های ملانصرالدین
-
تفریح و سرگرمی
حکایت ملانصرالدین و زن ایده آل!
ملا نصرالدین با دوستی صحبت میکرد. دوستش به او گفت:«خوب ملا، هیچ وقت به فکر ازدواج افتادهای؟» ملا نصرالدین پاسخ…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوتاه ملانصرالدین و مرد فقیر پر رو | درسی که ملا نصرالدین به فقییر پر رو داد!
ملانصرالدین نگاهی به آسمان انداخت و به خورشید که یکراست بر سرش میتابید نگاهی انداخت. تا چند دقیقه دیگر ملا…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ملانصرالدین و مرغ بریان شده | حکایت مرغ بریانی که یک پا داشت!
همسر با سلیقه اش مرغ پخته شده را با سبزی های معطر و خوش رنگ تزئین کرد و درب آن…
بیشتر بخوانید »