داستان های جالب
-
تفریح و سرگرمی
داستان جالب و شنیدنی مردی که از داروخانه دیب می خواست!
مردی که از داروخانه دیب می خواست: یک بنده خدایی که زبونش میگرفته، میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
بیشتر بخوانید »
مردی که از داروخانه دیب می خواست: یک بنده خدایی که زبونش میگرفته، میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟
بیشتر بخوانید »