قصه
-
تفریح و سرگرمی
داستان صبحت بخیر عزیزم: ماجرای عشقی که به وصال رسید، اما به بقا نرسید
شانزده ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻡ که ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺷﺪﻡ. ﭼﻨﺎﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﻭﺍﺭ ﻋﺎﺷﻖ آﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قصه آموزنده درباره راز یک عادت خانوادگی؛ از سنت تا واقعیت!
به همسرم گفتم: «همیشه برای من سوال بوده که چرا تو همیشه ابتدا سر و ته سوسیس را با چاقو…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت حساب و کتابی ناعادلانه: در چنین دنیایی چقدر راحت میشود زورگو بود!
مین چند روز پیش، پرستار بچههایم را به اتاقم دعوت کردم تا با او تسویه حساب کنم. به او گفتم:…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شهری در ایتالیا که همه دزد بودند، جز یک نفر… و او زنده نماند!
روزی مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد. شبها به جای اینکه با دسته…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان حیله مرد بادیه نشین و درس بزرگ مرد نجیب!
مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بینندهای را به خود جلب میکرد. همه آرزوی تملک آن…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت جالب کریم کیست: درویش کریم، کریمخان زند و قلیانی که برگشت!
درویشی تهیدست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ریشه تاریخی اصطلاح «آدم هفت خط»: این اصطلاح از کجا آمده است!
ما معمولاً عادت داریم در توصیف اشخاص زیرک و باهوش و اکثراً رند و مکار از اصطلاح «آدم هفت خط»…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
رازهای پنهان سرنوشت؛ خوششانسی یا بدشانسی؟
در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان بازی الک و دولک: داستان شهری که همه چیز در آن ممنوع بود و وقتی همه چیز آزاد شد، همه چیز هم بهم ریخت!
شهری بود كه در آن، همه چیز ممنوع بود و چون تنها چیزی كه ممنوع نبود بازی الك دولك بود،…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
بازیگری به قیمت صداقت: حکایت مردی که مثل همه مردم بازیگر شد!
مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند: «چرا دیر میآیی؟» جواب میداد: «یک ساعت بیشتر…
بیشتر بخوانید »