حکایات کهن
-
تفریح و سرگرمی
داستان زن حریص و ماهی | حکایت زنی که آنقدر طمع داشت که هیچ چیز راضیش نمی کرد!
مرد ماهيگيرى بود که زندگيشُ از صيد ماهى گذران مىکرد. خودش بود و زنش، تو يه خرابه هم زندگى مىکردن.…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خر دردمند و گرگ نعلبند| دیوانه در کار خود هشیار است!
یک روز یک مرد روستایی یک کوله بار روی خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود.…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان بازرگان و رمال طمعکار | حرص و آز دشمن همیشگی انسان!
در يکى از شهرها، رمالى زندگى مىکرد که در کار خود بسيار استاد بود. روزى از روزها به حجرهٔ بازرگانى…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوروش کبیر و پانته آ: دراماتیک ترین داستان ایران
مادی ها پس از برگشت از جنگ شوش غنایمی برای خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
پسر پارچه فروش و زن هوس باز | حکایت پسر پارچه فروشی که بر شهوت خود غلبه کرد و مردی نامی شد!
شاگرد جوان پارچه فروشی هر روز صبح به مغازه می امد. مغازه را آب و جارو می کرد و آنچه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت ضرب المثل شتر دیدی ندیدی | نه شترت را دیدم نه همسرت را!؟
مردی در صحرا به دنبال شتر خود می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد کرد. درباره شترش از او…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان مرد ماهیگیر و ماهی جادویی | حکایتی جالب از زیاده طلبی آدمها که تمام نشدنی است!
مرد ماهیگیر و همسرش در ساحل یک دریای زیبا با خوبی و خوشی زندگی مر کردند. مرد هر روز به…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
میراث پیرمرد برای پسرانش | میراث بی ارزشی که سبب پولدار شدن بچه هاش شد!
در زمان قديم، پدرى بود که پس از مرگش، نردباني، طبلى و گربهاى براى سه پسرش به ارث گذاشت. نردبان…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
مردی که سه زن داشت |حکایت مردی که خواست همسرانش را فریب دهد، اما خودش به فنا رفت!
مردی بود سه تا زن داشت. رفت برای زن اولیش یک انگشتر خرید بهش داد و گفت: «به آن دو…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شوکت خانم و کریم خان زند: داستان واقعی با پایانی خوش و شگفت….
در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام «شوکت» در زمان کریم خان زند زندگی میکرد. انگشتر الماس بسیار…
بیشتر بخوانید »