ادبیات داستانی
-
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد بدبخت و بداقبال | داستان مردی که در بدشانسی مثل او نبود!
مردم فقيرى از دست طلبکار خود به شهر ديگرى مىگريزد. مىرود و روى سکوى مسجدى مىنشيند. زنى به طرف او…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
آب حیات و بختک: حکایت طمع اسکندر برای جاودانگی!
مىگويند اسکندر که بر عالم حکم مىکرد، شنيد که آب حيات هست و هر کس از آن بخورد؛ عمر جاويدان…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شنیدنی قاضی و همسر بازرگان | قسمت دوم
سلطان محمود که اسم و رسم بازرگان را شنيده بود و مىدانست که دروغ نمىگويد دستور داد بلافاصله قاضى را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی قاضی و همسر بازرگان | قسمت اول
در دوران سلطنت سلطان غزنوى مردى بازرگان از سرزمين آذربايجان روانهٔ هندوستان شد و چون به شهر غزنين رسيد آب…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت سلیم جواهر فروش و فرار او از سرنوشت!
جواهرفروشی بود به نام «سلیم» که ثروت زیادی داشت. سلیم، عاشق سیر و سفر بود. یک روز که با کشتی…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شاه عیاس و پِهِن اسب| درسی که شاه عباس به چاپلوس های دربار داد!
“شاه عباس صفوی” رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد و دستور داد تا درسرقلیان ها بجای تنباکو، ازسرگین…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان خارکن و عشق دختر پادشاه : خاركنی كه عشقش دختر پادشاه رو، دوباره زنده كرد!
روزی بود، روزگاری بود. مرد خاركنی بود و روزی كه از بیابان برمیگشت بین راه دید دختری مثل پنجهی آفتاب…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت دختر زیبای حاکم و سه خواستگار جوان!
در زمان قدیم حاکم یکی از شهرها دختری داشت که خیلی زیبا بود و خواستگاران فراوان داشت. با دختر زیبای…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت شنیدنی زنان بیشتر مکارند یا مردان!
در زمان قدیم پیرمرد طماع و خسیس و نخوری بود معروف به ” حاجی کنس ” که ثروت سرشاری جمع…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان آموزنده بز را بکش تا تغییر کنی!
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. شبی را در خانه ی زنی با چادر محقر و چند فرزند…
بیشتر بخوانید »