بررسی عملکرد شخصیتهای فصل اول سریال سرزمین مادری+عکس
بازیگران فصل اول سرزمین مادری: سرزمین مادری از جمله سریال هایی است که به خوبی توانست مخاطبان زیادی پیدا کند. این سریال بار دیگر از شبکه آی فیلم در جال پخش است. کمال تبریزی با فصل اول «سرزمین مادری»، شاهکار کرد و بازیگران فصل یک هم در کنار او بهترین عملکرد را به ثبت رساندند. در ادامه این مطلب با بررسی عملکرد بازیگران فصل اول سرزمین مادری خواهیم پرداخت.
عملکرد بازیگران فصل اول سرزمین مادری
حضور بازیگران کودک در این سریال و عملکرد آن ها در فصل اول بسیار پر رنگ است و هر کدام از کودکان بازیگر توانسته اند به خوبی در نقش های خود عمل کنند. تا آخر مطلب با ما همراه باشید.
علی شادمان در نقش رهی اردکانی
باید گفت که علی شادمان ستاره فصل اول سریال «سرزمین مادری» است. وی سختی ها و مشقات زیادی را برای این نقش تحمل کرده است. شادمان با این سریال به شهرت رسید و پس از آن در نقش های مختلف در فیلم ها و سریال های مختلف حضور پیدا کرد.
دو سوم ابتدایی سریال او را در نقش کودکی ده دوازده ساله میبینیم و رفته رفته هرچه به پایان فصل یک نزدیک میشویم، شاهدیم که به مرور بزرگتر میشود و شمایلش تغییر میکند. این اتفاق در سریالهای ایرانی کم سابقه بوده که بازیگری مدت زمانی بسیار طولانی درگیر یک نقش باشد و تغییرات چهره او کاملا قابل درک به نظر برسد.
شادمان در تمام طول فصل یک، عمق احساسات رهی را به نحوی پیش رویمان گذاشت که لحظهای ارتباطمان با این شخصیت و آنچه درحال تجربه کردنش بود، قطع نمیشد. با همین سن و سال، خوب میدانست که برای نمایش اندوه، ترس، استیصال یا شک از چه شیوههایی برای نگاه کردن بهره بگیرد و لحن صحبت کردنش را چطور با اوضاع و شرایط پیش رو هماهنگ کند.
در قسمتهای پایانی بهخوبی حالوهوای یک نوجوان را در مواجهه با رفتار مردم در قبال سیاستمدارها به تصویر کشید و نشان داد با توجه به دانش کمش تا چه حد نسبت به اوضاع زمانه مطلع است. علی شادمان کاراکتر رهی را طوری به تصویر کشید که زیر بار زور نمیرود و حاضر نیست اهانتی را تحمل کند. این روحیه مبارزه و طلب جایگاه توسط رهی وقتی در کنار صحنههای ترس و اندوه و استیصال او قرار میگرفت شخصیت او را کامل میکرد.
امیر آقایی در نقش جواد اردکانی
با اینکه مدت زمان نقشش طولانی نبود اما کاملا توانست شمایل یک معلم و روزنامهنگار تودهای را پیش رویمان بگذارد. آقایی با سبیلهای پرپشت و عینک دورمشکی روی چشم و سیگار گوشهی لب، به خوبی یک شخصیت تودهای را بازنمایی کرده و با شیوه رفتار، راه رفتن، نگاه کردن و جدیت در گفتوگو به نمایش دقیق این شخصیت کمک میکرد.
او کاملا مقتدر بود و به هیچوجه از موضعش کوتاه نمیآمد. با اینکه مدام مورد تهدید قرار میگرفت، اما ذرهای تردید در افکار و عقایدش دیده نمیشد؛ ویژگی که بعدتر در رهی هم شاهدش بودیم. آقایی در نقش جواد، این تحکم را مقابل خواهر، بیبی، همسر و رهی هم به کار میگرفت.
در مواجهه با اقدسالملوک و جایگاهش، کوچکترین تزلزلی به خرج نمیداد. با بیبی به خاطر تعلقات مذهبیاش شوخی میکرد و مدام اعتقادات او را با تمسخر زیر سوال میبرد و نرمش چندانی مقابل همسر و فرزندانش نشان نمیداد. حتی مدام به او تشر میزد که نباید از خودش ضعف نشان دهد و باید یاد بگیرد روی پاهای خودش بایستد.
مرحوم بیتا فرهی در نقش اقدسالملوک
وی اواسط پخش فصل یک، در همان هفتهای که نقشش در سریال به پایان رسید از دنیا رفت؛ نقشی که کاملا پیدا بود برای ساخت و پرداخت آن بسیار زحمت کشیده بود. اقدسالملوک با تمام جاه و جلالی که داشت در انتظار نوهاش بود و گمان میکرد رهی همان نوه گم شدهاش باشد به همین دلیل هم از همان ابتدا رفتاری متفاوت با او پی گرفت.
فرهی احساسات مادرانه را با اقتدار ذاتی شخصیت اقدسالملوک در هم آمیخته بود. او در ظاهر هم محکم و پرقدرت به نظر میرسید. معمولا همه را از بالای عینک نگاه میکرد و با تحکم و تردید حرف میزد و مدام دستور میداد. بیتا فرهی بهقدری روی نقش مسلط بود که میدانست چطور نگاههایش را تنظیم کند و چه رفتاری پی بگیرد تا در این جایگاه باورپذیر به نظر برسد.
هنگامه قاضیانی بازیگر نقش جمیله
هنگامه قاضیانی که در اکثر نقشهایش مهربان و عاطفی به نظر میرسد، در «سرزمین مادری» جلوهای دیگر از بازیاش را در معرض دید گذاشت. او درست یک سال بعد از ایفای نقش طاهره مهربان، درونگرا و ساکت فیلم «به همین سادگی»، با نقش جمیله در قالب زنی جدی و خشن، جذبه و خشونت را در اوج کمال به نمایش گذاشت.
جمیله به دلیل جایگاهی که در آن خانه داشت به راحتی مقابل همه میایستاد و حرفش را به کرسی مینشاند. او ابایی از دروغ گفتن و بهتان زدن نداشت و برای توجیه دروغهایش حتی حاضر میشد کتک بزند و شکنجه یک پسربچه توسط همسرش و قصاب محله را تحمل کند.
قاضیانی برای رسیدن به مختصات این نقش، تسلط زیادی روی نگاهها و میمیک چهرهاش داشت. با اقتدار صحبت میکرد و با با اخم و نگاههای شماتتآمیزش کاری میکرد حساب کار دست همه بیاید. با این حال شخصیت کاملا منفی سریال نبود و در سکانسی که میدید رهی پس از شکنجه توانایی صحبت کردنش را از دست داده متاثر میشد و این تاثر را با نگاهش نشان میداد.
میترا حجار در نقش سوسن
مدت زمان حضور او در سریال زیاد نبود اما بازی درخشانی از خودش به جاگذاشت. ابتدا به عنوان زنی روانپریش از طبقه فرودست جامعه معرفی میشد. زنی که جایگاهی در خانه اقدسالملوک نداشت و به همین دلیل هم مدام با همسر و فرزندش دعوا میکرد و سیگار میکشید و تعادل روحی نداشت.
او از اینکه همسرش با زنهای طبقه اشراف رفتوآمد داشت مدام شکایت میکرد و موقع عصبانیت دخترش را کتک میزد و دختر شدن او را دلیل اصلی بیتوجهی آن خاندان به خودش تلقی میکند. از طرف دیگر شکاک و وسواسی بود و مدام میخواست عصبانیتش را سر کسی خالی کند.
با این حال اما وقتی رفته رفته با ابعاد مختلف شخصیت او آشنا میشدیم و میفهمیدیم ریشه مشکلاتش از کجاست، میتوانستیم باورش کنیم. حجار حالات چهره و رفتار سوسن را با توجه به موقعیتهای مختلفی که در آنها قرار میگیرد بسیار دقیق به نمایش درمیآورد و شیوهای به کار میگرفت که ما متوجه تضاد میان احساسات درونی و رفتار بیرونی او شویم.
فرهاد قائمیان در نقش عبدالرضا بهادری
شاید به جرئت بتوانیم بگوییم فرهاد قائمیان در این سریال یکی از بهترین نقشهایش را به نمایش گذاشت. او در جایگاه یک سرهنگ مقتدر، کاملا باورپذیر ظاهر شد و توانست در موقعیتهای مختلف، چالشهای روحیاش را با تغییر شیوه بازیاش به درستی بازنمایی کند.
مقابل اقدسالملوک و جمیله نرمش داشت، مقابل برادرش با جدیت برخورد میکرد و رفتارش توام با پرخاش بود. مقابل رهی با اقتدار میایستاد و از کتک زدن او ابایی نداشت. همین شخصیت وقتی مقابل بالادستهایش قرار میگرفت با موضعی پایین رفتار میکرد.
اوج قدرت بازیگری او جایی بود که رهی متوجه میشد عبدالرضا به عنوان قیم، میخواهد میراثش را بالا بکشد و از او طلب سهمش را میکرد. اینجا بود که از یک سو مستاصل میشد و از سوی دیگر دست به خشونت میزد تا او را از میدان به در کند.
پژمان بازغی در نقش محمودرضا بهادری
سرزمین مادری یکی از بهترین جلوههای نمایش بازی پژمان بازغی هم هست. او را در جایگاه مردی بیهدف و خوشگذران میدیدیم که تعادل رفتاری نداشت و هر ساعت به رنگی در میآمد. با همسرش مهربان بود اما در عین حال به او خیانت میکرد و بعد برای لاپوشانی خیانتش برای او هدیه میخرید.
بعد از اینکه همسرش ترکش میکرد به خوشگذرانی ادامه میداد و به وقت مستی هیچ چیز برایش اهمیتی نداشت. موضع او در مقابل رهی هم مشخص نبود. برای مخالفت با برادرش به رهی بها میداد و میخواست هرطور شده میراث او را از چنگ عبدالرضا بیرون بکشد و از سوی دیگر به رهی بها نمیداد و او را تنها رها میکرد.
بازغی تمام این بالاوپایینهای رفتاری شخصیت را کاملا دقیق ساخته بود. شاید اگر این سریال در همان سال ۱۳۹۲ پخش میشد برای کارنامه بازغی هم اتفاقهای بهتری میافتاد.
پرویز پورحسینی در نقش دکتر حکیمالسلطنه
مرحوم پرویز پورحسینی در اکثر نقشهایش به عنوان شخصیتی مهربان و صمیمی و امن معرفی میشود. دکتر حکیمالسطنه هم یکی از روزنههای امید شخصیت رهی بود؛ روزنامهنگاری قدرتمند و شناخته شده که از جایگاهش در مطبوعات و نزدیکی به دکتر مصدق استفاده میکرد تا هرطور شده رهی را به سهمش از میراث اقدسالملوک بهادری برساند.
پورحسینی در ظاهر هم با آن عینک گرد نقرهای و ریش پروفسوری توانسته بود شمایلی از یک روزنامهنگار پرسابقه را به تصویر بکشد. او در عین جدیتی که به عنوان یک روزنامهنگار داشت، با رهی نرمش نشان میداد اما با این حال مدام رفتارش را نقد میکرد. دکتر در تمام طول سریال جدی به نظر میرسید اما گهگاه شوخطبعیهایی هم داشت که فضای سریال را تغییر میداد.
حسین محجوب در نقش اوس حسین
اوس حسین با بازی حسین محجوب، یک جورهایی در امتداد شخصیت حاج خلیل صحاف سریال «صاحبدلان» است؛ مردی جدی و سرسخت که کم حرف میزند و سر اعتقاداتش هیچ نرمشی ندارد و مدام با اهالی منزل بحث میکند و چالش به راه میاندازد.
در مواجهه با رهی موقعیتی چندگانه دارد. از یک سو مقابلش میایستد و اجازه نمیدهد رفتار اشتباه داشته باشد و رفتارش را مدام زیر ذرهبین میگیرد و از سوی دیگر با وجود تندخویی، به دلش راه میآید، پناهش میدهد و با او همراه میشود تا به خواستههایی که دارد برسد. از همان ابتدا رازی را پنهان میکند که نسبت به فاش شدن آن بسیار مصر است اما رفته رفته با شیوهای که در رفتار با رهی به کار میبندد مخاطب را متوجه ماجرا میکند.
فرشته صدرعرفایی در نقش ننه همسر اوس حسین
خانم فرشته صدرعرفایی از جمله بازیگرهایی است که بازیاش در فصل دوم هم ادامه پیدا میکند. او را با نام «ننه منیر» میشناسیم. به عنوان زنی مهربان و دلسوز برای رهی معرفی میشود که مقابل همه میایستد تا از او دفاع کند و اجازه نمیدهد کسی آزاری به او برساند.
از روی نگاههای او میتوانیم بفهمیم رازی در میان است و محبتهایش از جنس یک محبت معمولی نیست. صدرعرفایی بهخوبی توانسته است در کاشتن بذرهایی برای رسیدن به آنچه در ادامه قرار است پیرامون گذشته رهی فاش شود موفق عمل کند. از سوی دیگر در نقش زنیخانهدار در دهه سی که مدام میشوید و میسابد و تلاش میکند همسرش ناراحت نشود و دعواهای خانوادگی بالا نگیرد موفق عمل کرده است.