اصطلاح شاخ و شانه کشیدن از کجا آمده است!؟ +داستان
اصطلاح شاخ و شانه کشیدن: هر ضرب المثلی که در هر فرهنگی استفاده می شود، ریشه ای قدیمی و جالب دارد که کمتر کسی با آن آشناست. در این مطلب قصد داریم داستان جالب یکی دیگر از ضرب المثل های رایج با عنوان داستان ضرب المثل شاخ و شانه کشیدن را برایتان بازگو کنیم.
داستان ها و حکایات ادبیات فارسی، زیباترین و عالی ترین نکات اخلاقی را به مخاطب ارائه می دهند. این داستان ها سرشار از پند و اندرز و توصیه های اخلاقی است. در ادامه با وب سایت چشمک و داستان ضرب المثل شاخ و شانه کشیدن همراه باشید. این داستان به ریشه این ضرب المثل نیز خواهد پرداخت. تا آخر مطلب حکایت و اصطلاح شاخ و شانه کشیدن با ما همراه باشید.
شاید بپسندید: حکایت شیر مغرور و موش | وقتی غرور، باعث هلاکت و سقوط شیر جنگل شد!
داستان و اصطلاح شاخ و شانه کشیدن
در گذشته، راه و رسم گدایی تا این اندازه پیشرفت نکرده بود که فی المثل باند و جمعیت و تشکیلات داشته باشند . آری گدایان برای رفع گرسنگی و گرفتن درهم و دینار تنها چند شیوه داشتند که یکی از آنها این بود که شاخ و شانه می کشیدند.
تقسیم بندی گدایان: مسکین و گدا صفت
این اصطلاح از میان گدایان دوره قاجار وارد زبان و ادب فارسی شده است. نیازمندان و تهی دستان در گذشته و حال بر دو دسته بوده و هستند. دستهٔ نخست آنانی هستند که با وجود تنگ دستیشان آن را نشان نمیدهند و وارونهٔ دستهٔ دوم که گدایان هستند، در خانه و مسکن خود میمانند و عزت نفسشان اجازه نمیدهد که دست نیاز به کسی دراز کنند و به همین علت نیز آنان را «مسکین» نامیدهاند، یعنی کسی که در مسکن خود میماند و در کوچه و خیابان به راه نمیافتد.
دسته دوم، یعنی گدایان آنانی هستند که ندارند و میخواهند، گاهی هم دارند ولی باز هم میخواهند، بدون آنکه از آنچه که دارند به کسی بدهند و اصطلاح «گدا صفت» نیز از همین جا است.
شاید بپسندید: تست هوش:کوچکترین عدد ممکن سه رقمی رو با جابجایی دو چوب کبریت بدست آورید!
ریشه اصطلاح شاخ و شانه کشیدن
در گذشته که زسم گدایی تا این اندازه پیشرفت نکرده بود که گدایان برای خود باند و گروه داشته باشند، آنان تنها چند چشمه بلد بودند و با آنها پول در میآوردند و رفع گرسنگی میکردند که یکی از آن چشمهها «شاخ و شانه کشیدن» بوده است.
این گدایان در حالی که در یک دست یک شاخ گوسفند و در دست دیگرشان یک استخوان شانهٔ گوسفند را میگرفتند، بر در خانهٔ مردم یا جلوی دکانها میرفتند و درخواست پول میکردند و اگر صاحب خانه یا دکان از دادن پول خودداری میکرد آنگاه گدای لجوج و سمج آن شاخ گوسفند را طوری بر شانهٔ گوسفند میکشیدند که صدای چندش آوری از آنها بر میخاست و آن قدر این کار را ادامه میدادند تا شنونده به ستوه میآمد و چیزی به آنان میداد تا آنان را از سر خود باز کرده باشد. رفته رفته مردم نیز عبارت «شاخ و شانه کشیدن» را در مقام تهدید کسی برای تامین مقصود خودش، از گدایان گرفتند و به کار بردند.
احتمالا بپسندید: آزمون تمرکز: عدد 696 را در میان اعداد مختلف پیدا کنید!
شما می توانید داستان ها، پازل ها و تست های شخصیت شناسی بیشتر را در بخش تفریح و سرگرمی چشمک مشاهده و مطالعه کنید. در صورت تمایل آنها را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. به خصوص آنهایی که علاقمندند خود را بهتر بشناسند. ما را در شبکه های اجتماعی اینستاگرام و فیس بوک دنبال کرده و نظرات و پیشنهادات خود را مطرح کنید.
بیشتر بخوانید: چیستان | آن چیست که در گوش و چشم هست ولی در دهان آن را نمی بینید!؟
برایتان جالب خواهد بود
شاید بپسندید: چیستان: اون کیه که دختر و یا پسر باباته ولی خواهر و برادرت نیست!؟