داستان های پندآموز
-
تفریح و سرگرمی
حکایت ضرب المثل شتر دیدی ندیدی | نه شترت را دیدم نه همسرت را!؟
مردی در صحرا به دنبال شتر خود می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد کرد. درباره شترش از او…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان مرد ماهیگیر و ماهی جادویی | حکایتی جالب از زیاده طلبی آدمها که تمام نشدنی است!
مرد ماهیگیر و همسرش در ساحل یک دریای زیبا با خوبی و خوشی زندگی مر کردند. مرد هر روز به…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
میراث پیرمرد برای پسرانش | میراث بی ارزشی که سبب پولدار شدن بچه هاش شد!
در زمان قديم، پدرى بود که پس از مرگش، نردباني، طبلى و گربهاى براى سه پسرش به ارث گذاشت. نردبان…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
مردی که سه زن داشت |حکایت مردی که خواست همسرانش را فریب دهد، اما خودش به فنا رفت!
مردی بود سه تا زن داشت. رفت برای زن اولیش یک انگشتر خرید بهش داد و گفت: «به آن دو…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
مرد فقیر و بقال | حکایت مرد بقالی که کلاهبردار بود اما فکر کرد کلاهش توسط مرد فقیر برداشته شده!
مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آن را به یکى از بقالى های شهر مى فروخت.…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوتاه یک جفت جوراب زنانه | حکایت جوراب زنانهایی که مرد جوان را به خاک سیاه نشاند!
هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایینتر از خانواده خودم باشد تا بتوانم…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان آموزنده کلوچه های خانم: داستانی در تأیید این نکته که هیچ گاه زود قضاوت نکنید!
زن جوانی بستهای کلوچه و کتابی خرید و روی نیمکتی در قسمت ویژه فرودگاه نشست که استراحت و مطالعه کند…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد شاطر و جن | داستان مردی که مهمان عروسی جنها شد!!!
مرد شاطرى مقدارى گندم داشت. صبحها بيرون مىرفت و زمينش را شخم مىزد. يکبار غروب وقتى به خانه برگشت........با حکایت…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان چه کشکی چه پشمی!؟ | حکایت چوپان خسیسی که نذر کرد و بعداً پشیمان شد!
در روزگاران قدیم گوسفند دار خسیسی در یک روستا زندگی می کرد. خساست او به حدی بود که برای چراندن…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایتی از تجربیات یک پدر | راز دل به زن مگو، با نو كیسه معامله نكن و با آدم كم عقل رفیق نشو!
پدر از دنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش به او چنین وصیتی کرده؟ پیش خودش گفت : «امتحان…
بیشتر بخوانید »