حکایات کهن
-
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد فقیری که روزی بی زحمت می خواست و دلیل جالبی داشت!
مردی در زمان حضرت داود(ع) ، پیوسته اینگونه دعا می کرد: خداوندا رزق و روزیِ بی زحمت و بدون کار…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شرط عجیب ازدواج دختر کشاورز: دم گاوی که شرط ازدواج بود!
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
امانت داری بازرگان و خیانت دوستش: داستان بازرگانی که دوست خائناش را درست و حسابی ادب کرد!
در شهری کوچک که مردمان خوب و باصفایی داشت و همه مردم از حال هم با خبر بودند و جویای…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قسمت دوم حکایت بازرگان و همسر دیندارش: پیروزی صداقت و پاکی بر خباثت و شهوت!
سلطان محمود که اسم و رسم بازرگان را شنيده بود و مىدانست که دروغ نمىگويد دستور داد بلافاصله قاضى را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت بازرگان و همسر دیندارش: حکایتی زیبا در باب پیروزی صداقت و پاکی بر خباثت و شهوت!
مردى بازرگان از سرزمين آذربايجان روانهٔ هندوستان شد و چون به شهر غزنين رسيد آب و هواى آنجا را پسنديد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دو کارگر که یکی از دیگری دو برابر بیشتر حقوق می گرفت!
در روزگاران قدیم تاجری حدود 5 سال دو تا شاگرد هم سن و سال رو استخدام کرده بود. گرچه هر…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
افسانه مرد باقالی کار و کلاغ | کشاورزی که شاه و وزیر حسود را قاطی باقالی ها فرستاد!
در روزگاران قديم مردى بود باقالى مىکاشت يک کلاغ هم بود هر چى اين مرده باقالى مىکاشت مىرفت و مىخورد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
پیرمردی که بسیار خوش شانس بود، اما خودش رو خوش شانس نمی دونست!
در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد و…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مادر شوهر و عروس کم عقل: حکایت مردی که از دست زن خُل وضعش فرار کرد، اما گرفتار زن خُل وضع دیگر شد!
با حکایت مادر شوهر و عروس خل همراه شوید.
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان آموزنده معرفت سگ ها و نمک نشناسی پادشاه!
پادشاهي دستور داد 10 سگ وحشي تربيت کنند تا هر وزيري را که از او اشتباهي سرزد، جلوي آنها بيندازند…
بیشتر بخوانید »