ادبیات داستانی
-
تفریح و سرگرمی
حکایت امانت داری بازرگان و دوستش!
در شهری کوچک که مردمان خوب و باصفایی داشت و همه مردم از حال هم با خبر بودند و جویای…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زنان بیشتر مکارند یا مردان!
در زمان قدیم پیرمرد طماع و خسیس و نخوری بود معروف به ” حاجی کنس ” که ثروت سرشاری جمع…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان ضرب المثل گربه را دم حجله کشتن!
در روزگاران پیشین در یک خانه قدیمی بزرگ یک مادر با دو پسرش که یکی از آن ها ازدواج کرده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان شنیدنی عبای شوهر!
دختری که تازه ازدواج کرده بود با شوهرش سر موضوعی بحث شان شد ؛ دختر هم قهر کرد آمد خانه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان جالب و شنیدنی مرد سنگ تراش!
روزی سنگ تراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد ، از نزدیکی خانه بازرگانی رد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان عاقبت تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود!
پسربچه ای بود که اصلاً نمی دانست دزدی یعنی چه و به چه کاری می گویند دزدی . این پسربچه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان ملانصرالدین و سوزن لرزان!
روزی ملانصرالدین در بازار مشغول گشت و گذار بود. سرش را به راست و چپ برگرداند و دوستان خود را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان جالب و شنیدنی مدیر ورشکسته!
مدیر شرکتی روی نیمکتی در پارک نشسته بود و سرش را بین دستانش گرفته بود و به این فکر میکرد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان عهد شب زفاف: فرار عروس از حجله
دو تا برادر بودند يکى تاجر، يکى مسگر. تاجر يک دختر داشت. مسگر يک پسر. دختر و پسر همديگر را…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
افسانه های مغرب زمین: داستان دختر آسیابان که پوشال کاه را به طلا تبدیل می کرد!
آسیابان فقیری بود که همیشه دلش میخواست در نظر دیگران مهم جلوه کند. او کمی لافزن بود؛ اما چیزی نداشت…
بیشتر بخوانید »