داستان های پندآموز
-
تفریح و سرگرمی
داستان اصطلاح فارسی خرس را وا داشته اند به آهنگری!
یک روز که آهنگر برای کاری از شهر خارج شده بود، خرسی را دید که زیر سایه ی درختی خوابیده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زن بداخلاق و مرد بیچاره: داستان مردی که به ده دینار آزاد شد و به صد دینار گرفتار!
، مردی بود که به سیر و سیاحت علاقهی فراوان داشت. بزرگترین آرزوی این مرد آن بود که بتواند روزی،…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان ضرب المثل تاپش پنج و نانش چهار، من حیرانم از این کار!
پیرزن فقیری بود که هر دو چشمش نابینا بود. نه پولی داشت که خدمتکاری به کار بگیرد، نه چشمی که…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت خر صوفی از سری داستان های مثنوی معنوی! || خلق را تقلیدشان بر باد داد!
درویش صوفی بود و خرش که بر آن سوار میشد و از این آبادی به آن آبادی سفر میکرد. روزها…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
ماجرای دو سقا : مرغ همسایه غاز نیست؛ مرغ است!!!
یک مرد سقا بود و کارش این بود که هرروز مشک خود را به دوش بیندازد و از سر چشمه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زیبای اشتباه اردک از کلیله و دمنه: پرسیدن، کلید حل هر مسئله است!
اردک جوانی بود که ماهی بسیار داشت. اردک شنیده بود که گوشت ماهی بسیار خوشمزه است؛ اما ماهی را ندیده…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان دوستی خاله خرسه: دوست نادان، خیرخواهیاش هم ضرر است!
در زمان قدیم یک پیرمرد دهقان بود که تمام عمر خود را در کار کشاورزی و باغبانی گذرانده بود و…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان لعنت بر شیطان: حکایت مردی که شیطان از او شکایت داشت و از دستش کلافه بود!
در زمان دانیال نبی یک روز مردی آمد پیش او و گفت: «ای دانیال امان از دست شیطان!» دانیال پرسید:…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
اصطلاح ” زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد” از کجا آمده است!؟
ابریشم باف بسیار با مهارت بود و همه نقشهای زیبا و هنری را در طرح خود به کار میبرد. دزد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوتاه پیرزن و ملاقات با خدا: پیرزنی که خدا بارها به دیدارش آمد اما او هر بار خدا را از خود می راند!
پیرزنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد. این پیرزن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به…
بیشتر بخوانید »