سندبادنامه
-
تفریح و سرگرمی
حکایت میمون فضول از سری داستانهای سندباد نامه: میمونی که جانش را به خاطر فضولی کردن از دست داد!
ساربانها بارها را از شترها به زمین گذاشتند و مشغول تیمار شترها شدند و اسبها را در طویله کاروانسرا بستند…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرغ زیرک: داستانی زیبا از سندبادنامه مبنی بر اینکه قسمت نتیجه کار ماست!
در نزدیکی شهر کابل یک هدهد بود که بسیار باهوش و زیرک بود و در باغی بر درختی لانه داشت…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد نابینای نکته سنج که قماربازان شهر را ضربه فنی کرد!
حکایت مرد نابینای نکته سنج: یک روزی بود و یک روزگاری. در زمان قدیم در شهر انطاکیه تاجر ثروتمندی از…
بیشتر بخوانید »