حکایت
-
تفریح و سرگرمی
اصطلاح هر که بامش بیش برفش بیشتر از کجا آمده است!؟
میگویند که در روزگاران قدیم پادشاهی بود که در اثر بیماری در می گذرد. قبل از مرگ وصیت میکند چون…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوتاه پیرزن و ملاقات با خدا: پیرزنی که خدا بارها به دیدارش آمد اما او هر بار خدا را از خود می راند!
پیرزنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد. این پیرزن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت زن هوس باز و شاگرد پارچه فروش: جوانی که به گناه خود را آلوده نکرده و خدا به او نام نیک عطا کرد!
زنی به بهانه پارچه خریدن وارد مغازه شد. او پارچه های متعددی را دید، اما در نهایت چیزی نخرید. شاگرد…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایتی زیبا از سندبادنامه: پادشاه با انصاف و تربیت فیل وحشی عظیم الجثه
پادشاهی بود که به عدل و انصاف مشهور بود و به نگهداری فیل بسیار علاقهمند بود و شماره فیلهای او…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
“داستان کوتاه مرد سه زنه” که همیشه آنان را فریب می داد و عشق می کرد تا اینکه ….
مردی بود سه تا زن داشت. رفت برای زن اولیش یک انگشتر خرید بهش داد و گفت: «به آن دو…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد ثروتمند و پسرک زیرک: داستان مردی که فکر می کرد زرنگ است اما از یک پسربچه رو دست خورد!
روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد،…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
حکایت مرد پارسا و تربیت گرگ: بعضی آدمها با حرف و نصیحت، قابلاصلاح نیستند!
پارسای عاید که همیشه کارش نصیحت بود روزی از صحرایی میگذشت و یک گرگ گرسنه را دید که دارد تند…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان کوتاه مشتری فقیر و شیرینی فروش!
یک روز مرد فقیری با لباس های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش خوان آمد.…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
داستان ضرب المثل به هزار و یک دلیل!
در روزگار قدیم ساعت و رادیو و تلویزیون نبود که مردم هر وقت دلشان خواست بفهمند ساعت چند است. ماه…
بیشتر بخوانید » -
تفریح و سرگرمی
قباد کاسه گشاد کن و عروسش: داستان دیوانه خانه ای که در آن یک بز همه را شوکه کرد!
زن و شوهری بودند که عقلشان پارسنگ برمی داشت. این زن و شوهر دو تا دختر داشتند و دو تا…
بیشتر بخوانید »